وبلاگ محمد شعیب هدف از ساخت این وبلاگ تتها وتنها خدمت گذاری ,تدریس وآموزش رایگان برای هموطنان عزیزم بخصوص برای جوانان فرهیخته وآینده سازان کشورم میباشد. آرشيو وبلاگ نويسندگان شنبه 2 آبان 1398برچسب:سرمایه ,سرمایگذاری,نقش سرمایگذاری ها در پیشرفت اقتصادی, شرکت های چند ملیتی, :: 1:0 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فصل اول
ماهیت ومفهوم سرمایه گذاری
1- تعاریف سرمایه وسرمایه گذاری: الف - تعريف سرمايه : تعريف هاي گوناگون براي سرمايه بيان شده است .مانند گروهي ازفعاليت هاي اقتصادي بخاطررونق يک کشوربلندبردن سطح زندگي افراد جامعه ازنگاه علمي و عملي هرکدام ازاين تعاريف بيان کننده عامل مهم وبنيادي درانکشاف يک کشوراست . پس تمام پرابلم هاي يک کشوررا ازسرمايه گذاري وبکاربردن نهاد هاي اساسي که ميتواند زمينه رشد انکشاف اقتصادي را در يک جامعه فراهم سازد وميتواند ازبين برد . بعضي به اين عقيده دارند که سرمايه عبارت از محصولات توليد شده است که بصورت مستقيم يا غيرمستقيم ازتوليد کالا هاي ديگربکارميرود . عهده ابه اين عقيده اند که سرمايه عبارت از تجمع کالاهاي توليدشده بوسله بشربوده که ازتولتد ميرود . ناگفته نماند کالاخود بخود به سرمايه تبديل نميشود . بلکه بايد قسمت ازکالاهاي توليد شده مصرف شود تا اين که سرمايه تشکيل مشود.
ب – تعریف سرمایه گذاری : سرمايگذاري عبارت از ملبس شدن پول به متاع جنسي است. تعريف مشخصتري سرمايگذاري توسط ايرش شنايدر(Erich Schneider) صورت گرفته است که به عقيده موصوف سرمايگذاري عبارت از پروسه داد و ستد است که با پروسه توليد مرتبط ميباشد. کميت هاي سنجش سرمايگذاري عبارت از داد و ستد يعني کميت هاي تاديات ميباشد. بصورت عموم سرمايگذاري عبارت از تبديل نمودن سرمايه پولي به آن نوع داراي مثبت است که بصورت مستقيم و يا غير مستقيم در توليد محصول بدست آمده، سهيم باشد.هولدينگ (Holding) سرمايگذاري را قرار ذيل تعريف نموده است: " سرمايگذاري عبارت از تاريخ تثبيت تمام داد و ستد در يک حساب و يا از يک حساب ميباشد. در اين تعريف سه مشخصه در نظر گرفته شده است که ذيلاً توضيح ميگردد: 1- تاريخ: 2- داد و ستد: 3- حساب: 1- تاريخ:- بر عکس تيوري توليد که صرف يک دوره را در بر دارد تيوري سرمايگذاري چندين دوره را در نظر ميگيرد. معني آن اين نيست که تيوري سرمايگذاري دايماً يک تيوري ديناميک است. 2- داد و ستد:- داد پول عبارت از خروج وسايل سيال از تصدي به منظور تهيه سرمايگذاري ها و يا پرداخت براي مخارج جاري تصدي از قبيل تهيه نموده مواد خام ، مواد کمکي ، مواد تصدي، تاديه مزد ها و غيره ميباشد. که حين استفاده در سرمايگذاري به منظور توليد محصولات بدست آمده تصدي بوجود ميآيد. ستد پول عبارت از دخول وسايل سيال به تصدي است که از طريق فروش توليدات و يا فروش وسايل سرمايگذاري شده به تصدي جريان مينمايد. 3- حساب:- حساب محتواي هر يک از اقلام سمت اکتيف بيلانس ميباشد. در سمت اکتيف بيلانس امتعه و حقوق که بصورت مستقل ارزيابي شده درج گرديده است، تمام اين اقلام سمت اکتيف سرمايگذاري را اجرا مينمايد. نظر به اين تعريف سرمايگذاري پول نقد نيز در جمله سرمايگذاري شامل است. اينکه پول نقد در جمله سرمايگذاري شمرده ميشود و يا خير؟ميتوان در اين رابطه از نظر کينز در مورد انگيزه نگهداري پول استفاده نموده به عقيده کينز پول به منظور اجراي معاملات احتياط و احتکار نگهداري ميشود. نظر به عامل احتکار اگر دوره آينده امتعه تهيه شود مقادير بيشتر بدست ميآيد، نظر به اينکه امتعه در همين دوره تهيه گردد و همچنان اگر پول به منظور اجراي معاملات و يا احتياط نگهداري شود اين پول نقد در جمله سرمايگذاري محسوب ميشود. مثلاً اگر تصدي تصور نمايد در سال آينده ترميم بزرگ ضرورت بوده که به منظور ترميم آن از بانک پول بدست نيامده بنابر آن به منظور تمويل اين ترميم پول نگهداري ميگردد. بايد آنرا در جمله سرمايگذاري در نظر گرفت. 2- مفاهیم سرمایه وسرمایه گذاری : الف – مفهوم سرمایه : دراصل معني ومفهوم علمي وعملي سرمايه عبارت ازان قسمت کالا است که بوسله بشرتوليد به مصرف نرسيده است . لذا سرمايه بايد ثروت دانست که بشرمولد ان است . بنآ سرمايه بدو بخش تقسيم مي شود . 1- هرگاه سرمايه مرکب ازمحصولات (کالاي ) باشد که مصرف کننده آنرا مصرف مي نمايد بنام سرمايه مصرفي ياد مي گردد . مانند خانه ؛ جوهرات وغيره . 2- اگرسرمايه را کالاي تشکيل دهند که براي توليد کالا ديگرازآن استفاده شود بنام سرمايه توليدي ياد ميگردد . به ارتباط موضوع ويا مفهموم سرمايه يک تعداد اقتصاد دانان پيش قدم بنابرچند دلايل سرانجام آن بحث نمودند . يکي ازدانشمندان علماي اقتصاد بنام اکس نيزبا نظرداشت موافق بوده به عقيده موضوف سرمايه مجموع ازاموال موجود دريک زمان معين است که ميتوان به طريقه هاي مختلف براي ارضا احتياجات بکاربرد. دسته ازعلماي که پيرون مکتب کلاسیک هستند سرمايه رامجموع ازاموال توليد شده وقابل افزايش مي شمردن که براي توليد بکارمبروند . آدم اسمت ازديگرعلماي پيش قدم اقتصاد ازسرمايه به عنوان پول قرضه داده شده بهره ياد مي کند . وهمچنان ژان ستوارت ميل ميگويند. سرمايه عبارت ازحاصل کارگذشته است که به يک فعاليت مولد اخصاص يافته باشد. بناراين پس اندازموقعي که متوجه امورتوليدي ميشود جنبه سرمايه را بخود ميگريد . يابه عباره ديگرگفته ميشود .که چگونه پس اندازسرمايه محسوب ميشود چون براي تشکيل سرمايه موجودات پس اندازلازم است . پس براي تشخيص کردن سرمايه چهارموضوع را بايد درنظرگرفت . 1- بنابرتعريف سرمايه عبارت ازمحصولات توليد شده است. که بصورت مستقيم يا غيرمستقيم درتوليد کالا هاي ديگربکارميرود . 2- توليد سرمايه مستلزم صرف کردن زمان است . يعني يک زمان مدت لازم است تاسرمايه تشکيل گردد. 3- سرمايه داراي خاصيت دوام است که همه بايد آنرا نگهداري کرد وهم انرابايد مجدآ درتوليد بکاربرد 4- بوسله سرمايه ميتوان درآمد ايجاد کرد بصورت ميتوان خصوصيات سرمايه بطورذيل خلاصه کرد . سرماي محصول توليد است وبراي توليد بکارميرود سرمايه داراي خاصيت دوام است وهمچنان براي تشکيل سرمايه زمان لازم است .[1] ب – مفهوم سرمایه گذاری : سرمایه گذاری در یک تصدی را میتوان به ساحات فعالیت و پرداخت تقسیم نمود . در ساحه فعالیت ترکیب عوامل تولید صورت گرفته ، در حالیکه پرداخت تمام جریان داد و ستدی را که از طرف تصدی تصمیم گرفته میشود در بر میگیرد . آماده گی پرداخت ( سیالیت ) یک تصدی شرط مهم بقا و فعالیت آن می باشد ، در صورتیکه تصدی قادر به پرداخت نباشد این حالت میتواند باعث اضمحلال ( ازبین رفتن ) تصدی گردد . تمویل سرمایه گذاری در ساحه پرداخت تصدی در نظر گرفته میشود . توسط سرمایه گذاری ساحه اقتصاد ملی با ساحه اقتصاد مالی مرتبط می گردد . زیرا سرمایه گذاری تبدیل نمودن پول به امتعه تصدی است . امتعه تصدی تمام دارائی ثابت و سیار تصدی را در می گیرد . توسط تبدیل نمودن پول به امتعه تصدی در حقیقت از یک طرف ظرفیت های عوامل تولید و ازجانب دیگر آماده گی فعالیت یک تصدی تثبیت می گردد .اما در آثار علمی در تعریف سرمایه گذاری مفهوم اقتصاد مالی در آن در نظر گرفته میشود . در پلان گذاری سرمایه گذاری ، در سنجش سرمایه گذاری و مفهوم سرمایه گذاری صرف نتایج اقتصادی مالی سرمایه گذاری در نظر گرفته شده و به کمک جریان ثابت پرداخت ( جریان داد و ستد ) سرمایه گذاری تعریف میشود . در حالیکه موضوعات اقتصاد فعالیت تاثیرات ظرفیتی سرمایه گذاری را مطالعه و بررسی مینماید . برای اینکه مطابقت و توافق بین سرمایه گذاری و تمویل ممکن شده بتواند ، ضرورت است تا مفهوم سرمایه گذاری را صرف در ساحه پرداخت تصدی در نظرگیریم . سرمایه گذاری توسط جریان پرداخت تشخص گردیده که با داد پول آغاز میشود . تعریف ساده سرمایه گذاری ، سرمایه گذاری عبارت از ملبس شدن ( Einkleidunge ) پول به متاع جنسی است . تعریف مشخص تر سرمایه گذاری توسط ایریش شنایدر( Erich Schneider ) صورت گرفته است . به عقیده موصوف سرمایه گذاری عبارت از پروسه داد و ستد است که پروسه تولید مرتبط میباشد . کمیت های سنجش عموم سرمایه گذاری از نگاه اقتصاد تصدی چنین تعریف شده است . سرمایه گذاری عبارتند از تبدیل نمودن سرمایه پولی به آن نوع دارائی تثبیت است که بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در تولید فعالیت سهیم باشد . بولداینگ سرمایه گذاری را قرار ذیل تعریف نموده است ( Boulding ) سرمایه گذاری عباتند از تاریخ ثبت تمام داد و ستد در یک حساب و یا یک حساب می باشد . [2]
3- تشکیل سرمایه : تشکیل سرمایه به عنوان یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی عمدتأ بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید و دو پدیده به این امر کمک کرد .نخست تجربه برنامه مارشال بود که به پیروی ازآن مقادیر انبوه کمک های مالی امریکا ، کشور های ویران شده اروپائی را قادر به بازسازی اقتصادی کرد . این امر به اهمیت تشکیل سرمایه گذاری به هر طریق ممکن برای رشد اقتصادی کشور های توسعه نیافته تأکید کرد . دوم قدرت گرفتن و تجربه اتحاد جماهیرشوروی و رشد سریع با استفاده ازانباشت سریع سرمایه بود که باعث شد الگوی رشد جدید برای کشور های توسعه نیافته فراهم شود . علاوه براین ، مطالعات مختلفی از طرف اقتصاددانان و نهاد های مختلف اقتصادی جهان درامر سرمایه گذاری و تاثیر آن بر رشد شگوفائی کشورهای جهان صورت گرفته که همگی براین مدعاست . از سوی صندوق بین اللملی پول در 23 کشور در حال توسعه باری دورۀ 1975 -1987 تحقیقی صورت گرفت که نتیجۀ آن کشف ارتباط شدید میان نرخ سرمایه گذاری و رشد اقتصادی در آن کشورها بود . اساس این تحقیق ، تقسیم کشور های یاد شده به دو گروه است . کشور هائی که نرخ سرمایه گذاری به ویژه از نوع خصوص در آنها بالا بوده و کشور های که از چنین رشدی بر خوردار نبودند . کشور های با نرخ سرمایه گذاری خصوصی پائین ، به طور متوسط GDD 9/1 % ( تولید ناخالص داخلی ) دارائی نرخ رشدGDP سرانه حقیقی 0/9 %بودند در حالیکه کشورهای با نرخ سرمایه گذاری خصوصی بالا به متوسط % 4/15 دارائی نرخ رشد GDP سرانه حقیقی 2/1% بوده انداز سوی اقتصاددانان صندوق بین اللملی تحقیقی برای 24 کشوردر حال توسعه در دوره 1370 – 1379 به منظور بررسی رابطه رشد اقتصادی و نرخ سرمایه گذاری صورت گرفته است . دراین مطالعه نیز با استفاده از تخمین های اقتصادی سنجی ، تاثیر نرخ سرمایه گذاری بالا تر بر رشد تائید شده است . و نشان داده شده که افزایش در نرخ سرمایه گذاری به میزان % 1 نرخ رشد تولید را حدود % 1/0 تا % 2/0 افزایش داده است . همین طور دربررسی جامع دیگری توسط همان صندوق ، رابطه رشد و سرمایه گذاری برای 125 کشور درحال توسعه مورد بررسی قرار گرفت . دراین مطالعه به اثبات رسید که رابطه مثبت و دارائی برای تمام گروه کشورهای با شاخص مختلف وجود داشته است ، با % 10 افزایش در نرخ سرمایه گذاری به GDP نرخ رشد % 5/1 به طور متوسط افزایش یافته است . برآورد های کوزنتس هم نشان میدهد که درطول دوران رشد اقتصادی نوین ، سرمایه ناخالص تشکیل شده درکشور های توسعه یافته بین 13 تا 20 درصد بیشتر بود ؛ درحالیکه سرمایه تشکیل شده قبلاً بین 6 -12 درصد بود . وبالاخره دوربنوش وفیشر با مطالعۀ ارتباط سرمایه گذاری و تولید نا خالص ملی امریکا در سال 1931- 1985 میگویند : درهر کسادی یا مدتی پیش از آن ، سهم سرمایه گذاری در محصول ناخالص ملی به شدت کاهش پیدا میکند . و سپس به هنگام شرایط بهبود اقتصادی روبه رشد می نهد ؛ به طور مثال دربحران بزرگ ، سرمایه گذاری در سال 1932 – 1933 به کمتر از4 درصد محصول ناخالص ملی کاهش یافت.[3]
4- ارتباط بین تمویل و سرمایه گذاری :- تمویل عبارت از تهیه وسایل مالی یعنی تهیه نمودن سرمایه است . سرمایه گذاری در سمت پسیف بیلانس درج میشود . سرمایه نشان میدهد که کدام بخش سرمایه از طرف شخص متصدی ، سهمداران و شرکا تهیه گردیده که این بخش بنام سرمایه تضمینی ( سرمایه شخصی ) بنام سرمایه دانئین( سرمایه غیر ) یاد می شود .سرمایه عبارت از بکار بردن و استفاده نمودن وسایل مالی به منظور تهیه دارائی های جنسی ، دارائی های غیرمادی و دارائی های مالی میباشد . یعنی بکار انداختن وسایل مالی به منظور تهیه ماشین آلات ، ذخایرمواد خام ، مواد کمکی ، اوراق بهادار اشتراکات ، حق الاختراع و غیره عبارت از سرمایه گذاری است . بطور خلاصه میتوان گفت که تمویل عبارت ازتهیه وسایل مالی بوده در حالیکه سرمایه گذاری عبارت از بکارانداختن وسایل مالی است . چگونگی تمویل در سمت پسیف بیلانس یک تصدی تثبیت گردیده . در حالیکه چگونگی سرمایه گذاری را میتوان از سمت اکتیف بیلانس یک تصدی قضاوت نمود . سمت پسیف بیلانس یک تصدی نشان میدهد که کدام منابع سرمایه را به منظور استفاده بدسترس تصدی قرارداده ، و علاوتاً معلومات در مورد شکل حقوقی یک تصدی از سمت پسیف بیلانس سرمایه شخصی و سرمایه غیربدست میآید ، یعنی سمت پسیف بیلانس نشان میدهد که مالک حقوق سرمایه ، سرمایه شخصی متصدی ، سهمداران و شرکا بوده و یا اینکه مالک آن بانک ها از سال کننده گان و سایراشخاص خارج تصدی میباشد . سمت اکتیف بیلانس ساختمان دارائی های ثابت و سایر را نشان داده یعنی سمت اکتیف بیلانس معلومات را مورد انواع دارائی های تصدی ارایه نموده و نشان میدهد که از وسایل مالی چگونه استفاده بعمل آمده است تمویل و سرمایه گذاری ارتباط ناگسستنی دارند . زیرابکارانداختن وسایل ( سرمایه گذاری ) ایجاب تهیه وسایل ( تمویل ) را مینماید. اساسأ پلان یک سرمایه گذاری بی مفهوم خواهد بود ، اگر این سرمایه گذاری تمویل نگردد. به همین ترتیب تهیه نمودن وسایل مالی در یک تصدی در عمل بی ارزش خواهد بود . تمویل و سرمایه گذاری ساحات قسمی تصدی را تشکیل میدهد سیاست تصدی عبارت از مجموع تمام تدابیراست که بمنظورحصول اهداف خویش تصدی از آن استفاده مینماید . سیاست تصدی را میتواند به سیاست عمومی و سیاست خصوصی تقسیم نمود. سیاست خصوصی تصدی سیاست تهیه ، سیاست تولید ، سیاست بازارگذاری و سیاست استفاده سرمایه ( تمویل ) و سیاست استفاده سرمایه ( سرمایه گذاری ) تقسیم شده است . وظیفه سیاست مالی تصدی عبارت از فراهم آوری سرمایه تصدی است طبق پرانسیب های نافعیت اقتصادیت و سیالیت ، این فراهم آوری به دو طرف انجام می پذیرد . تمویل عبارت از تهیه سرمایه شخصی و سرمایه غیراست که به منظور تاسیس دارائی متشبث خدمت می نماید ، در حالیکه سرمایه گذاری به معنی پوشاندن بوده و جامه عمل پوشاندن اهداف مجرد مثبت را معنی میدهد . این عمل ذریعه امتعه جنسی انجام می پذیرد . فرق بین سرمایه گذاری و تمویل اینست که سرمایه گذاری متشکل ازسلسله تادیات بوده و به داد پول آغازمیگردد ، در حالیکه در تمویل ستد پول در آغاز قرار دارد . بنابران سرمایه گذاری و تمویل صرف توسط علامه پرداخت اول تفکیک می گردد.[4]
5- رابطه بین سرمایه گذاری وتولید : مفهوم رابطه سرمايه و توليد يا ضريب سرمايه رابطه بين ارزش سرمايوي سرمايگذاري شده و ارزش توليد را نشان ميدهد. به عباره ديگر، به مقدار سرمايه گفته ميشود که براي توليد يک واحد اظافي محصول بکار گرفته شود. زماني گفته ميشود رابطه سرمايه و توليد در اقتصاد 5:1 مليار افغاني است. بنابر اين ميتوان ضريب سرمايه را چنين تعريف کرد. رابطه معين و مشخص بين سرمايگذاري که بايد انجام گيرد و عوايد سالانه حاصل از اين سرمايگذاري. اصولاً رابطه سرمايه و توليد دو نوع است. رابطه متوسط سرمايه و توليد و ديگر رابطه نهائي سرمايه و توليد. رابطه متوسط سرمايه و توليد نمايانگر رابطه بين ذخاير جاري سرمايه و جريان فعلي توليد حاصل از آن است. رابطه نهائي يا اظافي به توليد نشان دهنده رابطه بين مقدار افزايش در توليد و افزايش در حجم ذخير سرمايه است. 6- عوامل تعين کننده رابطه سرمايه و توليد: اندازه و مقدار عددي رابطه سرمايه و توليد در يک اقتصاد نتنها به مقدار سرمايه بکار گرفته شده بلکه به عوامل ديگري نيز بستگي دارد. از قبيل فراواني منابع طبيعي، رشد جميعت ، فراواني سرمايه، درجه و خصوصيات پيشرفته تکنالوژيکي ، کارآيي استفاده از ماشين آلات جديد کيفيت سازماندهي و مديريت، ترکيب سرمايگذاري تقاضاي مجموعي، رابطه ميان قيمت و عوامل توليد، ميزان سرمايگذاري هاي روبنايي اقتصادي و اجتماعي، تأثير صنعتي شدن، گسترش تعليم و تربيه و تجارب خارجي و جزء آن در اين قسمت به بررسي، تجزيه و تحليل هر کدام از اين عوامل ميپردازيم. 1- فراواني منابع طبيعي: رابطه سرمايه و توليد در مرحله اول به موجود بودن منابع طبيعي بستگي دارد. رابطه سرمايه و توليد در کشورهاي که داراي ذخاير سرشار منابع طبيعي هستند نازل است. زيرا به آساني قادر هستند ذخاير طبيعي خود را جايگزين سرمايه کنند. براي مثال در نروژ رابطه سرمايه و توليد بسيار زياد است، زيرا اين کشور به جز نفت و گاز طبيعي فاقد هر گونه منابع طبيعي است. 2- رشد جميعت: هاگن معتقد است که در کشورهاي صنعتي با رشد سريع جميعت رابطه سرمايه و توليد نازل است، زيرا رشد جميعت با توجه به امکانات آموزشي و تقسيم تخصص ها، از طريق جاگزين کردن نيروي کار با سرمايه و بکار گيري هرچه بيشتر پروژه هاي کاربر ، نياز به سرمايه را کاهش ميدهد. علاوه بر اين رشد جميعت و استفاده هرچه بيشتر از نيروي کار در طرح هاي سرمايگذاري اقتصاد را از اشتباهات و عواقب نا هنجار سرمايگذاري نا مطلوب نجات ميدهد. از طرف ديگر، پروژه هاي جديد سرمايگذاري بر پلانگذاري هاي سرمايگذاري قبلي تأثير چنداني نميگذارد. در کشورهاي غير صنعتي و زراعتي رشد جميعت ، تأثير نا مطلوب بر رابطه سرمايه و توليد بر جا ميگذارد. اگر جميعت رو به تزائيد جذب بخش زراعتي شود، بدون آنکه بهره وري زراعتي را تقليل دهد و اگر بدون استفاده از منابع جديد سرمايه بتواند توليد سرانه را افزايش داد و يا فرض بر اينکه نيروي کار جديد بتواند با وسايل ابتدائي توليد را افزايش دهد نياز به سرمايه کمتر است. و ميزان تأثير نامطلوب رشد جيمعت بر اين رابطه کاهش ميآبد. اما اگر رشد جيمعت سبب گسترش شهر نشيني شود، نتنها براي ايجاد مشاغل جديد نياز به مقادير زيادي سرمايه است، بلکه براي گسترش خدمات شهري مانند خانه سازي تأمين آب و برق، خدمات عمومي، تأمين کالا هاي مصرفي و غيره نيز به وجوه سرمايه زيادي نياز دارد، در دو حالت ، رشد جميعت بر نسبت سرمايه و توليد اثر معکوس دارد. 3- فراواني سرمايه: مقدار سرمايه بکار گرفته شده و موجود در يک کشور اثر تعين کننده زيادي بر رابطه سرمايه و توليد دارد. با مشخص بودن ، متوسط بودن عمر کالاهاي سرمايوي مقدار عددي رابطه سرمايه و توليد توسط آن رابطه با بخش از در آمد ملي که همه ساله سرمايگذاري ميشود تعين ميگردد. همانطوريکه لويس مينويسد تعجب آور نيست(کشورهايکه بخش بيشتري از درآمد ملي خود را سالانه سرمايگذاي ميکنند، در طي ساليات متمادي از رابطه سرمايه و توليد با ثباتي برخوردار هستند.) 4- درجه و خصوصيات پيشرفته تکنالوژيکي: اگر در نتيجه پيشرفت هاي علمي و تنوع اختراعات پيشرفته تکنالوژيکي قوت گيرد رابطه سرمايه و توليد نيز افزايش خواهد يافت. خصوصيات پيشرفت تکنالوژيکي کاربر و سرمايه بر بودن ابداع و نوآوري مربوط ميشود. اگر نوآوري جديد ماهيتاً سرمايه بر باشد سرمايه و توليد نيز افزايش ميآبد. از طرف ديگر اگر نوآوري کاربر باشد، از رابطه توليد و سرمايه کاسته ميشود. 5- نرخ سرمايگذاري: رابطه سرمايه و توليد به نرخ سرمايگذاري نيز بستگي دارد هرچه نرخ سرمايگذاري بيشتر باشد، رابطه سرمايه و توليد نيز بيشتر خواهد بود. کشورهاي که ميتواند موجودي سرمايه خود را در طي ده سال دو برابر سازد از رابطه توليد بيشتر در هر واحد سرمايه در مقايسه با کشوريکه موجودي سرمايه خود را در هر بيست سال دو برابر ميسازد، برخوردار است. زيرا سرمايگذاري ها و نوآوري هاي جديد همسو و همزمان اند.در حاليکه در مورد کشور اول تکنالوژي ده سال اول در نيمي از سرمايگذاري تجسم يافته است. در مورد کشور دوم در يک سوم سرمايه منظور شده. 6- کارآيي استفاده از ماشين آلات جديد: هرچه سطح تخصص حرفه وي و آموزشي بالاتر باشد و تقسيم نيروي کار بطور مطلوبتري انجام گيرد، کارآيي از ماشين الات جديد بيشتر خواهد بود. اگر کارآيي و بهره وري ماشين آلات و کالاهاي سرمايوي نازل باشد، افزايش جمع شدن منابع رابطه سرمايه و توليد زياد خواهد بود و بر عکس ، هرچه ميزان کارآيي استفاده از تجهيزات سرمايوي بيشتر باشد از رابطه مزبور کاسته خواهد شد. 7- ترکيب سرمايگذاري: روند سرمايگذاري در کشورهاي در حال توسعه به سياست هاي اقتصادي دولت بستگي دارد. اگر دولت تصميم بگيرد که سرمايگذاري هاي سنگيني بر روي طرح هاي عمومي روبنايي اقتصادي انجام دهد. رابطه سرمايه و توليد زياد خواهد بود. اين رابطه حتي در مورد سرمايگذاري در پروژه هاي صنايع سنگين و سرمايه بر نيز بسيار زياد است. اگر هدف سياست هاي اقتصادي دولت گسترش بخش زراعتي و بخش صنايع دستي باشد که بسيار کاربر هستند رابطه سرمايه و توليد نازلتر خواهد بود. 8- کيفيت مديريت و مهارت هاي سازماني: در کشورهاي که کيفيت مديران و سازمان هاي تشکيلاتي و اداري در سطوح بالايي قرار دارد ، نسبت سرمايه و توليد نازل است. زيرا کشورهاي مزبور در استفاده از تجهيزات سرمايوي و ديگر منابع مولد در شرايط بهتر قرار دارند و با سرمايه هاي موجود ميتوان توليد بيشتر انتظار داشت. بر عکس اگر کيفيت و کميت مديريت و خلاقيت در سطح نازلتري باشد، به علت عدم استفاده اقتصادي از منابع و ماشين آلات موجود و به بيجا رفت منابع کميآب اقتصادي رابطه سرمايه و توليد زياد خواهد بود 9- روند تقاضا: روند تقاضا نيز بر رابطه سرمايه و توليد تأثير ميگذارد. اگر فرض کنيم که در يک بازار رقابتي قيمت ها و درآمدها معلوم ومشخص باشد تغير سليقه و رجحان مصرف کننده گان بر روند تقاضا در طول زمان تأثير ميگذارد. تغير تقاضا نيز به نوبه خود تقاضا بر سرمايه و رابطه سرمايه و توليد اثر ميگذارد. براي مثال افزايش تقاضا براي الياف مصنوعي و ديگر مواد هاي توليدي مصنوعي مانند نايلون ، پلاستيک و غيره سبب گسترش اين گروه از صنايع ميگردد. و در نتيجه رابطه سرمايه و توليد افزايش ميآبد. 10- رابطه بين قيمت و عوامل توليد: تغير در قيمت عوامل توليد مانند دستمزد ها ، نرخ بهره، اجاره بها و سود، در حقيقت رابطه سرماي وتوليد را تا آن حد تغيير ميدهد که سبسب جاگزين شدن عوامل توليد شود. تغيير نرخ بهره وسطح دستمزد ها ممکن است به تقاضا براي سرمايه تأثير بگذارد. و رابطه سرمايه را تغير بدهد. کاهش نرخ بهره در صورت ثابت ماند قيمت ديگر عوامل توليد ، تقاضا براي سرمايه و در نتيجه رابطه سرمايه بر توليد را افزايش ميدهد. به همين ترتيب در صورت افزايش سطح دستمزد ها ثابت بودن قيمت ديگر عوامل توليد و جاگزين کردن سرمايه با نيروي کار ، در واقع رابطه سرمايه و توليد افزايش ميآبد. 11- سياست اشتغال: رابطه سرمايه و توليد به اشتغال يک نيز بستگي دارد، در يک کشور پر جميعت مانند هندوستان که بيکاري آشکار و پنهان و کم کار ي زياد به چشم ميخورد. سياست ملي اقتصادي دولت مبتني بر ايجاد اشتغال در ابعاد وسيع و گسترده ازطريق سرمايگذاري در طرح هاي روبنايي اقتصادي ، اجتماعي و ديگر خدمات عمومي بر سرمايگذاري هاي سنگين نياز دارد. در اين صورت رابطه سرمايه و توليد افزايش ميآبد. از طرف ديگر اگر هدف دولت ايجاد مشاغل جديد در واحد هاي صنعتي بزرگ به ويژه در صنايع مصرفي باشد رابط سرمايه و توليد کوچکتر از مورد قبل خواهد بود. زيرا از سرمايه و نيروي کار کمتري در اين نوع صنايع استفاده ميشود تا در مورد طرح هاي روبنايي اقتصادي و پروژه هاي خدمات عمومي . 12- صنعتي کردن: صنعتي کردن به هر صورت رابطه سرمايه و توليد را افزايش ميدهد گسترش پروژه هاي صنعتي نياز به سرمايه داري و صنعتي شدن منجر به گسترش مراکز شهري ميگردد، شهرنشيني سبب اشتغال نيروي کار از مناطق روستايي به مناطق شهري و صنعتي ميشود. و هجوم روستايان به مناطق شهري افزاش سرمايگذاري در پروژه هاي خدمات شهري ساختمان سازي و غيره را پيش ميآورد. در اين حالت رابطه سرمايه و توليد افزايش ميآبد. 13- گسترش تعليم و تربيه: همراه با توسعه سواد آموزي و افزايش کارآيي نيروي کار از تجهيزات سرمايوي موجود به نحوي بهتر و اقتصادي تري استفاده خواهد شد. و در نتيجه رابطه سرمايه به توليد کاهش ميآبد برعکس در جوامع که در صدر بيسوادان رقم بالاي را تشکيل ميدهد هجوم يک باره به طرف صنعتي کردن جامعه( مانند سالهاي 1353 تا 1356 در ايران) اين رابطه را به شدت افزايش ميدهد. 14- استفاده از طرح هاي روبنايي اجتماعي و اقتصادي: در مراحل اوليه توسعه اقتصادي تمايل نسبتاً زيادي براي سرمايگذاري در طرح هاي روبنايي اقتصادي و اجتماعي وجود دارد. که به مرحله توليد رسيدن آنها زمان مديدي را ميطلبد در اين دوره رابطه سرمايه و توليد بسيار زياد است. اما همراه با گذشت زمان استفاده کاملتر و مطلوبتر از پروژه هاي روبنايي اجتماعي اقتصادي حرفه جويي هاي خارجي را در پي خواهد داشت. که اين امر نيز به نوبه خود بازدهي عوامل توليد را افزايش ميدهد، در اين حالت استفاده هرچه بيشتر از منابع و تجهيزات موجود سبب افزايش توليد ميگردد. و در نتيجه از نسبت سرمايه و توليد کاسته ميشود. 15- تأثيرات تجارت خارجي: به منظور کسب اسعار خارجي بيشتر از مشکلات در بيلانس تاديات خارجي بخش صادرات به منابع عظيم سرمايه نيازداردکه فعاليتهاي خود را گسترش دهد. در اين شرايط رابطه سرمايه و توليد افزايش ميآبد بطور کلي اگر نحوة سرمايگذاري ها بشکلي باشد که تجهيزات سرمايوي زيادتري با قيمت هاي گذاف وارد شود و مصارف سنگين براي افزايش توليد صرف گردد، رابطه سرمايه و توليد بسيار زياد خواهد بود و برعکس[5].
[1] - ( نصر اصفهاني ) نقش سرمايگذاري درتوسعه اقتصادي محل نشرايران موسه مطبوعاتي فرخي سال 1343—ص 309
[2] - « شهیدی » پوهاند دوکتورنظراحمد- تیوری سرمایه گذاری - سال طبع 1381 ص 1 - 4 [3] - « موسویان » سید عباس – پس انداز و سرمایه گذاری در اقتصاد اسلامی – انتشارات پژوهشگاه و اندیشه اسلامی سال چاپ 1376 ص 22—26 [4] - « شهیدی » پوهاند دوکتورنظراحمد- تیوری سرمایه گذاری - سال طبع 1381 ص 1 - 4 [5] - قره باغيان، مرتضي. 1373. رشد و توسعه اقتصادي. نشر امير کبير. تهران. ص 102- 111. ادامه مطلب ... جمعه 1 آبان 1398برچسب:تعریف فقر , تیوری های نابرابری وفقر , انواع فقر , فقرمطلق , فقرنسبی ,فقر طبیعی , فقرفرهنگی , فقرروحی ومعنوی, فقرناشی از آزمندی(حریص) ,فقرناشی ازمال دوستی ودنیا طلبی, فقرواقعی, علل وعوامل فقر , :: 10:8 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فصل اول فقرونابرابری 1- ساختار وماهیت فقر درکشورهای روبه انکشاف: تعریف دقیق فقر وخانوار فقیر بسیاردشوار است. معمولاً فقررا به مطلق ونسبی تقسیم میکنند. آنانی که حداقل امکانات برای ادامۀ زندگی راندارند، درپائین ترین حالت فقرمطلق به سر میبرند؛ اماتعریف حداقل امکانات وتعریف دقیق ادامه زندگی چندان آسان به نظر نمی رسد. گاهی حداقل خوراک، پوشاک، آموزش از فهرست فوق حذف میشود. فقر نسبی درواقع، درقالب مقایسۀ یک قشر درآمدی خاص با قشر دیگر تعریف میشود، مثلاً گاهی خانوارهای رابه طور نسبی فقیر می گویند که درمیان %10 درآمدی آخر جداول توزیع درآمد قرار گرفته باشند. پرفسور دبلیواچ بوریج نوعی حداقل در آمدرا تعریف میکند که لازم است خانوارها داشته باشند تابتوانند زندگی متعارفی رااداره کنند. کم ترین مقدار درآمد، از نظر وی مرز فقربیان شده است. البته آدام اسمیت نیز تأمین کالاهای ضروری (درمقابل کالاهای تجملی) را برای همه لازم دانسته وخانوادۀ فاقد آن هارا فقیر تلقی کرده است. درهر صورت، شناسایی فقروفقرا باعث می شود که برنامه های حمایتی دولت درفقر به طور غیر معقول بیش تر می شود وهم آن هزینه ها آثار قابل توجه ومثبتی نخواهد داشت، زیراتأمین هزینۀ وسیع، نیازمند افزایش مالیات جدید است واین، آثار منفی دیگری به جامعه واقتصاد خواهد داشت. گاهی به علت عدم مطالعۀ دقیق وفراگیر ممکن است منافع کمک های دولت برای رفع فقر، به فقرای واقعی نرسد. این مسأله حتی درکشورهای پیشرفته نیز (باوجود کادرتحقیقی وکارشناسی کافی) گاهی مشکل آفرین است. اقتصاددانان منتقد نشان داده اند که دراوایل دهۀ 1990، برنامه های حمایت از کودکان در کشورانگلستان، غالباً به نفع کسانی بوده است که درآمد نهایی آنان بالاتر از میزان رسمی خط فقر بوره است. لذااین موضوع، باهدف اولیۀ دولت سازگار نبوده است. البته درکشورهای پیشرفته، باتوجه به وسعت مطالعات، انجام نظارت، کنترول قانونمند، دریافت وبررسی گذارش های حسن اجرای اموروامثال آن، طبق نظرکارشناسان واقتصاددانان به چاره جویی پرداخته شده وشکل دربسیاری مواردمرتفع می گردد. پس ازگزارش مشکل مذکور درانگلستان، نظام حمایتی از فقرا مشمول اصلاحاتی گردید، مثلاً به جای پرداخت درآمد پولی، از اعطای درآمدغیر نقدی به فقرااستفاده میشد ویابه بچه های فقیر، درمدارس آمریکاوانگلستان غذای مناسب داده می شد. یک توجید این امر، این بود که زمانی که به صورت پولی به فقرا کمک میشد، ولی هنگام اعطای کمک ها به صورت غذای مورد نیاز، این دشواری مطرح نبود. یک راه کمک واقعی واصیل آن است که زمینۀ کار مناسب برای افرادبی کار فراهم شود. به این صورت، امکانات اولیه دراختیار افرادی قرار گیردکه توانایی کاررا دارند، ولی سرمایۀ کافی برای کار ندارند.۱ تعریف فقر: فقر، ناداری، بدبختی، وابستگی وتلخکامی است. به فرد وجامعه ای فقر وتوسعه نیافته میگویند که دچار کمبود وسائل لازم زندگی شود. غذا، لباس، مسکن، بهداشت و آموزش کافی درآن موجود نباشد و از این رو در بحرانی ازمشکلات اقتصادی ونابسامانی ها به سر ببرد. فعالیت های ارزنده وثمر بخش درآن رونق نمی گیرد، فقدان وسایل رفاه بخش زندگی وکمبود مواد غذایی بشدت مردم را رنج میدهد. سوء تغذیه، توان توده مردم را نابود میسازد، کمبودها وگرسنگی فراگیر میشوند، توان تحرک، قدرت دفاع، شخصیت آدمی ، کارایی وبهبود زندگی باشکست مواجه می گردد، اکثریت مردم درفلاکت وسختی زندگی می کنند، سلامت بدنی آنها درخطر می افتد، وبه انواع آشفتگی های ذهنی وروانی دچار می شوند، ونمی توانند آن گونه که باید از موهب گسترده طبعیت وامکانات خدا داد بهره ببرند. 2- تیوری های نابرابری وفقر: درخلال دوره کلاسیک اندیشه اقتصادی، فقرونابرابری وارتباط شان بارشد اقتصادی علاقۀ اصلی نظریه پردازان بود. این توجه، به ویژه دراثر دیودریکاردو، دراوایل دهۀ 1800م (زمانی که انگلستان کشوری روبه توسعه بود) مشهود است. 1. مدل دوبخشی دیودریکاردو: دیودریکاردو بود که اولین بار مدل دوبخشی توسعه را ارائه داد. وی درتحلیل مدل پیشنهاد کردکه اگر انگلستان قوانین غلات، که کشاورزان در برابر رقابت خارجی حمایت می کرد، منسوخ نکند وواردات مواد غذائی را برای سوخت رسانی به انقلاب صنعتی اجازه دهد، درآمد از سرمایه داران به صاحبان زمین توزیع مجدد میشود(اومی پنداشت که دستمزدها درسطح بخور ونمیر باقی خواهد ماند). از آن جاکه ریکاردو دو صاحبان زمین را آدم هایی مسرف درنظرمی گرفت واعتقاد داشت که منابع مالی لازم برای رشد اقتصادی باپس انداز های طبقۀ سرمایه دار مقتصد فراهم میشود، چنین نتیجه گرفت که این بار توزیع به رشد اقتصادی آسیب خواهد رساند. هرچند نظریه ریکاردو وابداعی وذاتاً به اثبات بود، تمامی پیش بینی های ریکاردو در بارۀ توزیع درآمد ورشد اقتصادی غلط از آب درآمد. اجاره (درآمد صاحبان زمین )سهم فزاینده ای ازدرآمد ملی رادرکشور های روبه صنعتی شدن نگرفته است، اما درعوض سهم نسبتاً اندکی باقی مانده است. سهم سود به زور گرفته نشده ودسمزد ها به سطح بخور ونمیررسیده است. اما لااقل درمراحل بعدی گام های توسعه صنعتی شتاب گرفته است. سهم دست مزدهادر درآمد ملی، اگر به حساب آید، به افزایش تمایل داشته است. این که چرا علت داشته است. یکی این است که انگلستان تجارت آزاد را، چنان که ریکاردومی خواست، انتخاب کرد. اما حتی اگر هم انتخاب نمی کرد، بازده نزولی احتمالاً تاحد وسیعی باتغیرات فنی جبران شده بود، زیرا امکان رشد فزایندۀ تولید مواد غذایی از لحاظ کمی وکیفی رافراهم ساخته بود. ریکاردو همچنین قدرت مکانسیم جمعیت مالتوس را بیش ازحد برآورده کرده بود، که می پنداشت دستمزدهارا درسطح بخورونمیرنگه میدارد. 2. دیدگاه مارکس: کارل مارکس نیز اعتقاد داشت که توسعۀ سرمایه داری توزیع درآمد نابرابر فزاینده ای ایجاد خواهد کرد. او می پنداشت که سرمایه داران برای ایجاد« ارتش ذخیره از بیکاران» مشتاق اند، که حضورترس آورشان سبب خواهد شد که دستمزد های کارگران شاغل درسطح بخور ونمیر باقی بماند. از دیدگاه مارکس، مالکان سرمایه براقتصاد و«دولت بورژوازی»۱ غالب اند. اما همچنان که سرمایه داری توسعه می یابد، میزان سود سقوط می کند وبحران ها واقع میشوند ومقدمات فروپاشی موسسات فراهم می آید وتمرکز صنعتی افزایش یابد. سرانجام ، دریک بحران فاجعه امیز نهایی، سرمایه داری خودش درهم ریزد وجای آن را سوسیالیزم می گیرد. آن گاه، طبق نظر کارل مارکس، فقط وضعیت تودۀ کارگران بهبود می یابد. هرچند مارکس پیشگامی انقلابی بود وبا خرده گیری از سرمایه داری نفوذ فراوانی داشت، پیشگویی وی دربارۀ این که توزیع درآمد درطول زمان تحول خواهد یافت، دقیق تر از نظریه ریکاردو نبود.
3. نظریه نیوکلاسیک: نظریه غالبی که امروزه برای بیان توزیع درآمد درکشورهای توسعه یافته ازآن استفاده میشود دراواخر قرن نوزدهم واوایل قرن بیستم به خوبی پیش رفت. نظریه نوکلاسیک (بهره وری نهائی) فرض میکند که تمامی عوامل تولید(اکنون متعدد که از زمین، نیروی کار وسرمایه که تفاوت های کیفی را منظور میکند). از منابع کمیاب اند واین که میزان بهره وری آن ها برابر با تولید نهائی شان دربازار های عامل رقابتی تنظم می شود. این نظریه همچنین به کشورهای روبه توسعه مربوط میشود، اما کاربرد پذیری آن بیشتر قابل بحث است، زیرافرض نظریه که تولید وبازارهای عامل کاملاً رقابتی هستند درچنین نتظیماتی کمتر معتبراست. 4. مدل مازاد کار: مدل مازاد کار بیانگراین است که ابتدا نابرابری افزایش می یابد وبعد همین که توسعه واقع شد محو میشود. لویس دو علت را ذکر می کند که چرا احتمال یک افزایش اولیه درنابرابری ممکن است وجود داشته باشد. یکی این که سهم درآمد سرمایه داران (یعنی کسانی که کنترول سرمایه، از جمله موسسات دولتی، را دردست دارند) همچنان که اندازه بخش مدرن یاسرمایه دار افزایش می یابد، بالا میرود. دومین علت آن است که نابرابری در توزیع درآمد کارنیز درطول اولیه افزایش می یابد، اما هنوز شمار نسبتاً اندکی از کارگران از دستمزد درسطح بخور ونمیر به سمت دستمزد درسطح بخش سرمایه داری حرکت می کنند، که لویس می گوید تمایل داردبه %30 بالاتر درشرایط واقعی برسد. اگر این موضوع نامعقول به نظر میرسد، تصور کنید که اختلاف دستمزد دردرون هریک از بخش های دوگانۀ اقتصادی وجود ندارد اما، چنان که لویس فرض میکند، یک اختلاف %30 فیصدی بین دوبخش وجود دارد. دراین حالت، نابرابری درتوزیع درآمد کار در ابتدای جریان توسعه، وقتی که تمامی کارگران دربخش کم دستمزد استخدام میشوند صفر خواهد بود، و درپایان جریان وقتی که تمامی کارگران در بخش دستمزد بالای استخدام میشوند، دو باره صفر میشود. درتمامی نقاط بین این دوکرانه، درتوزیع درآمد کار، قدری نابرابری وجود خواهد داشت. درمدل سادۀ ما، بخش دستمزد بالای استخدام میشود وسپس نزول میکند. وقتی که سر انجام تمامی کار اضافی به درون اشتغال بخش مدرن جذب میشود، گرایش برای بالا رفتن نابرابری درخلال مراحل اولیه توسعه به شدت معکوس می شود. درآن نقطه، کار یک عامل کمیاب تولید می شود، افزایش های بیشتردرتقاضا مستلزم افزایش های دردستمزد های واقعی الزامی درسطح عمومی دستمزدها نه تنها یک تنزیل احتمالی درنابرابری بلکه همچنین امحای فقر بسیار به انتظار نشسته دست کم با معیار های پیشین، را سبب میشود. چندین پرسش دربارۀ مدل مطرح شده است: آیا سرمایه داران پس انداز می کنند یابه مصرف کالاهای تجملی مبادرت می ورزند؟ اگر آنان پس انداز می کنند، آیا لزوماً دروطن سرمایه گذاری می کنند یامیزان های بهره وری بالاتر رادرخارج جستجو خواهند کرد؟ باچه سرعتی سرمایه گذاران بخش (مدرن) نیروی کار را جذب می کنند، به ویژه که ممکن است بااستفاده از تکنولوژی سرمایه بروارداتی از کشورهای توسعه یافته ونامناسب به عامل اعطای یک اقتصاد مازاد کار فقیر ودرشکسته تبدیل شود؟ دراخیر، آیا دولت ها درکشورهای روبه توسعه امروزی طاقت انتظار کشیدن فراگرد انباشتگی برای کاروبرای منافع رشدی را دارند که قرار است سرانجام درسراسر جامعه توزیع شود؟ یافقر، رشد جمعیت وبی ثباتی سیاسی مستلزم مداخلاتی است تا زود تر درآمد توزیع شود؟ برای این پرسش های مهم هیچ گونه پاسخ محکم ومطمئن وجودندارد. برخی سرمایه داران درسطح منطقه پس انداز سرمایه گذاری میکنند، درحالی که دیگران درآمد بالای خویش راخرج می کنند یا درخارج سرمایه گذاری می کنند. آنچه آنان انجام میدهند احتمالاً به مجموعۀ پیچیده ای از عوامل مربوط به خصوصیات گروه با درآمد بالاتردریک کشوربه خصوص وبه شرایط اقلیمی سرمایه گذاری محلی وابسته است. سرمایه دارکردن دولت لزوماً مشکل راحل نمی کند. دولت های اندکی قادر بوده اند که مدل انباشت(تجمع) سریع تحت نظامی از حالت سرمایه داری روسیه را دنبال کنند، بیشترکشورهایی که سعی کرده اند قادرنبوده اند تاترکیب نظم ومشوق های لازم رابرای موسسات علناً تصاحب شده برای تولید مازاد به وجود بیاورد.۱ 3- انواع فقر: فقر از نقطه نظرهای گوناگونی بررسی میشود ودارای تقسیم بندی های ویژه است که میتوان هریک از آنها رانوعی از فقر دانست که ویژگیها وپیامدهایی نیز دارد، مواردزیر اشاره ای به انواع فقر است: 1- فقرمطلق: محرومیت از امکانات ضروری زندگی، بویژه فقدان غذا وخوراک رامیتوان فقر مطلق نامید. دراین حالت طاقت وتوان انسان از دست میرود، سلامتیش به مخاطره می افتد، ودرمرززندگی ومرگی درتکاپوست. درفقرمطلق، انسان درچشم ها خوار میشود، درشهرخود درغربت به سرمی برد وازنظر ها ناپیداست، پریشانی ها رخ می نماید، بلاها وگرفتاریها به انسان هجوم می آورد. و او را به پرده دریها وامی دارد. این پایه فقر از عوامل مهم افزایش درصد خطاها، بزهکاریها(گناه کاری ها) وکردارهای نادرست وفساد انگیز است، وچه بساکفر بی دینی که از آن مایه میگیرد. 2- فقرنسبی: انسان باید درزمان خود به سربرد، ودرآمد وسطح زندگیش رامتناسب باامکانات روز گار خود سازد. هر کس از امکانات موجود درهر زمان برخوردار نباشد، نوعی فقر را داراست که میتون آن رافقر نسبی نامید. بنابر این فقرنسبی، ناشی از اختلاف سطح زندگیها درزمان های مختلف ودرمیان تک تک افراد جامعه است. وهمچنین فقری است که از مقایسه یک شهر باشهر دیگر وکشوری بادیگر ملتها پدید میآید. 3- فقر طبیعی: فقرطبیعی فقری است که ازکمبود یافقدان عوامل طبیعی ویاتغیراتی درمرزهای جغرافیایی (ودرنتیجه عدم دسترسی به دریاهای آذاد)، وجود بیابان ها، فقدان کان ها ومواد آلی، نبود مازاد تولید وافزایش سرمایه وکمبود آب و زمینهای هموار وحاصل خیز پدید می اید، که به نوبه خود در همه فعالیت های اقتصادی تاثیر دارد. حوادث ناخوشایندی چون سیل، طوفان، تگرگ(ژاله)، آتش سوزی، آفات نباتی، فرو رفتن زمین های کشاورزی زیرآب، خشک سالیها، که سبب کمبودها ونابسامانی های اقتصادی میشوند، نیز ازجمله عوامل شکل دهنده فقر طبیعی اند. 4- فقرفرهنگی: فقر فرهنگی را می توان فقدان اگاهی های لازم دانست. تعصبها، خود پسندیها لجاجت ورزی، انکارعلم وپیشرفت های علمی، خود داری ازدانش پژوهی وپای بندی به سنتها وروشهای نابخردانه نیاکان، ازآن ناشی می شود. فقر فرهنگی شدید ترین نوع فقر به شمار می رود، وریشه ای ترین عامل عقب ماندگی ومانع بسیاری از حرکتهای توسعه ورشد است، مشکلات زیادی از آن برمی خیزد، ودردناک ترین بیماریهای ست . مبارزه بافقر فرهنگی به زمان نیاز دارد وهمت وتلاش طاقت فرسایی رامی طلبد. 5- فقرروحی ومعنوی: انسان آمیزه ای ازجسم وروح است وهمان گونه که جسم اونیاز مند غذا ومواد لازم است، روح نیز تغذیه متناسب لازم دارد وهرآن که از آن غافل بماند دچار فقرمعنوی است که همان فقر نفس، قلب وروان آدمی است، این نوع از فقرشاخه های متعددی دارد که عبارت انداز: فقرناشی از آزمندی(حریص) طمع یکی از شاخه های فقر روحی است. درنگاه انسان آزمند(حرص) ثروت مند باشد یا تهیدست. امکانان وتوانایی های دیگران بیش از آنچه که هست، دوست داشتنی وپسندیده جلوه می کند، وی به آنچه خود داری نمی نگرد، وهمواره چشم طمع به کالاهای دیگران دارد. این خوی زشت شقاوتزا وفساد آفرین است، انسان را دردام ذلت وبندگی دیگران اسیر می سارد، دشمن پارسایی و خرد اندیشی است، وخاستگاه رفتارهای نادرست وزندگی عفت بار(سبکی) وسراسرخطا. فقرناشی ازمال دوستی ودنیا طلبی: حرص، سرشتی نفسانی است که آدمی رابه اندوختن وجمع چیزهایی که لازم ندارد وبه حال اوسودمند نیست وا می دارد. این خوی مرزوحدی نمی شناسد، ودرنقطه ای درنگ نمی کند. حریص درهر سطح از درآمد وثروت احساس بی نیازی ندارد وبه معنای واقعی زیاده طلب است. در بِِّعد روحی ودرونی حریصان دنیا طلب از هر فقیری فقیرترند، تلاش آنان برای انباشت نامفهوم . همه لزتها را درمال اندوزی نهفته می بینند، وهمه احساسها وارزشهای ولای انسانی را درمال وسرمایه می پندارند، واین شوه آنان پیری وناتوانی نمی شناسد، وتا دم مرگ رها یشان نمی کند. فقرواقعی: درتعالیم اسلامی نوعی از فقر مطرح است، که میتوان آن را فقر واقعی نامید، هر که از نعمت حیات وامکانات دنیا بتواندسرمایه لازم برای خرید بهشت رافراهم کند، ووظایف خود را بخوبی انجام دهد، به غنای واقعی وسعادت جاوید دست یافته است، وهر کس درسرای آخرت تهیدست محشور شود، وهر آنچه راکه دارد درقمار خانه دنیا ببازد، فقیر ونگون (واژگون ) بخت خواهد بود. 4- علل وعوامل فقر: علل فقروعقب ماندگی را میتوان قرار ذیل یاد آوری کرد. اما برخی ازاین علل را به وضوح میتوان مشاهده کرد که نتیجه«عقب ماندگی» هستند وبرخی دیگر با بحث مختصر مشخص می شود که معلول «عقب ماندگی» هستند ونه علت آن. دراین جابه چند مورد اشاره میشود که قرار ذیل است. 1. عامل جغرافیایی: گفته می شود تمام کشورهای پیشرفته درمناطق معتدله واکثرممالک توسعه نیافته درمناطق استوایی ونیمه استوایی قرار دارند. بااشاره به این مطلب، برخی از نویسنده گان«عقب افتادگی» راناشی از عوامل طبیعی و جغرافیایی دانسته اند. تعدادی نبودن آب وهوای محرک فعالیت درمناطق غیر معتدله، ودیگران وجود بیماریها وحالات بدنی ناشی از آب وهوای استوایی را به عنوان عامل «عقب افتادگی» نام می برند. دراین خصوص باید موارد ذیل را درنظر داشت: الف- آن بخش هایی که به عنوان نقاط پیشرفته شناخته شده اند درمیان خود از نظر درجۀ توسعه متفاوت هستند. مانند بخش هایی از ایتالیا، ایالات متحده آمریکا، شوراوی سابق، انگلستان استرالیا امثالهم. ب- بسیار ازممالک توسعه نیافته درخارج ازمناطق حاره ای واقع شده اند مانند شمال چین نواحی اطراف دریای مدیترانه واروپای مرکزی وغیره. ج- برخی ازنقاط که امروز «عقب افتاده یافقیر» محسوب می شوند درگذشته مراکز تمدن های بزرگ بودند نظیر هند بسیاری از کشورهای آفریقایی وآمریکای لاتین، چین، بخش های وسیعی ازخاور میانه ونظایر آنها. اگر موقعیت جغرافیایی میتوانست عامل فقر یاعقب افتادگی به حساب آید، این سرزمین های می بایست درگذشته نیز فقیر وعقب افتاده می بودندکه چنین نبوده است. د- مسلماً آب وهوای سرد کانادا، ممالک اسکاندیناوی، جمهوری روسیه وبرخی از کشورهای اروپایی نتوانسته مانع رشد آنها شود. بس عامل جغرافیایی نمیتواند به عنوان یک معیار ثابت ومستقل درفقر وعقب افتادگی به حساب آید عوامل جغرافیایی ممکن است درمواردی به عنوان مانع پیشرفت مورد توجه قرار گیرند که این موانع قابل رفع هستند. 2. عامل نژادی: برخی چنین گفته اندکه کشورهای توسعه یافته از نژاد سفیدوملل توسعه نیافته وفقیر از نژادهای رنگی هستند وبه همین جهت ترقی وپیشرفت ملل نژاد سفید راباید موارد خواص ذاتی وکاروکوشش وبرده باری سفید پوستان دانست. این نظریه کاملاً مردود است زیرا: الف- ازلحاظ علمی محض اختلاف «ساختمانی» میان مردم نژاد های مختلف وجود ندارد. ب- اگرهم نژاد سفید درحال حاضر دربخش های پیشرفته زندگی می کند این بخش ها فقط دو قرن است که به پیشرفت دست یافته اند. ج- دربخش های پیشرفته سفید پوست نشین امروز نقاط عقب مانده زیاد است. اسپانیا، یونان، ایرلند، پرتغال، بخش های اقتصادی ایالات متحده آمریکا وانگلستان وفرانسه از آن جمله هستند. د- به علاوه بخش های وسیعی از نقاط «فقیروعقب مانده» امروز دارای نژاد سفید پوست هسنتد. نظیر اروپایی مرکزی وجنوبی، قسمت های مهم آمریکای جنوبی وخاورمیانه. ﻫ - جاپان دارای نژاد غیر سفید است. و- به علاوه نقاطی که امروزه «فقیروعقب افتاده گی» نامیده میشوند برای قرون متمادی دارای فرهنگ وتمدن پیشرفته بوده اند نظیر بسیاری ازکشورها درآسیا، آفریقا، آمریکای لاتین. البته از آنجا که تازیخ نویسی سالهاست درانحصار دول سلطه گر قرار دارد، بنابراین وقایع نگاری درمورد گذشته وحال کشورهایی که امروزه به عنوان اصطلاح جهان سوم گروه بندی می شوند نه کامل است ونه بیان کننده کل واقعیات.
3- فقرمنابع معدنی: گروهی از نظریه پردازان علت« عقب افتادگی وفقر» رادرفقر منابع طبیعی کانی کشورهای «عقب افتاده» می دانند. این اظهار نظر باتوجه به حقایق ملموس موجود کاملاً دوراز واقع است زیرا بخش اعظم کشورهای عقب نگهداشته شده امروزه صاحبان اصلی معادن ومنابع زیر زمینی شناخته شده هستند. اما این صاحبان منابع معدنی هنوز«عقب افتاده » اند وبرعکس، کشورهایی که فاقد این منابع اند ویا دارای منابع محدودی هستند مانند کشورهای اروپایی وجاپان به معیار امروزه پیشرفته هستند. بنابر این، اولاًّ درکشورهای عقب نگهداشته شده امروزی فقر منابع وجود ندارد وثانیاً از فقر منابع نمی توان به عنوان عامل «فقروعقب افتاده گی» نام برد. 3- فقدان استعداد کارفرمایی: یکی دیگر از علل«فقروعقب ماندگی» ودر«حال توسعه بودن» کشورهای به اصطلاح «جهان سوم» رافقدان استعداد کارفرمایی دراین کشورها می دانند. آنها چنین استدلال می کنند که وجود کار فرمایان خلاق ونوآور یکی از دلایل اساسی پیشرفت وترقی وبه دست آوردن قدرت وبرتری باشند وجود ندارد، پس این کشورها «درحال توسعه» باقی مانده اند. اما بررسی دقیق تر موضوع، خیالی وتخیلی بودن این طرز تفکر رامی رساند. درحقیقت، آیا این استعداد مادرزادی مردم انگلستان، آلمان، فرانسه بود که موجب صنعتی شدن اروپا گردید، یاشرایط زمان ومکان که دربرهۀای ازتاریخ امکانات رشد وصنعتی شدن دراختیار آنها قرار گرفت وآنها بدون عوامل بازدارنده خارجی، عاملی که امروزه سدراه کشور های عقب نگهداشته شده اند، توانستند به پیش بروند؟ بنابراین، تبلیغ صفاتی نظیر تقبل رسیک، جرأت، اتبکار، صرفه جوی درمورد کارفرمایان کشورهایی که پیشرفت کرده اند و فقدان آن درکشورهای«عقب افتاده» افسانه ای بیش نیست. به قول پلباران: «اگربخواهیم مطلب رابه طور واضح بگویم درکشورهای توسعه نیافته استعداد کارفرمایی اگر فوق العاده فراوان نباشد به وفوریافت میشود. خواه به هند نگاه کنیم یابه خاور نزدیک، یاامریکای لاتین ویابه کشورهای عقب افتاده اروپایی مثل یونان وپرتغال، می بینیم که همه آنها دارای کارفرمایان سرشار از تلاش وجسارت هستند که قبول ریسک می کنند وافرادی حسابگر ومدیر هستند، ومنابع را به نحوی ترکیب می کنند که بیشترین بهره رااز آن بگیرند ومصمم اند که سود خود رادرچهارچوب فرصتهای موجود به حداکثر برسانند......» اما علت این که میل وکوشش به تولیدات صنعت وکشاورزی ضعیف است فقدان استعدادهای کارفرمایی نسیت، بلکه شرایطی است که به نظام این جوامع وبه زندگی سیاسی واقتصادی آنها حاکم است که دراین جابه چند مورداشاره میشود: 1- سودآوری سرمایه گذاری دربخش های غیر مؤلد نظیر تجارت(واسطه گری) صرافی، سلف خری(ازقبل خریدن)، خرید وفروش زمین واملاک، قرض دادن پول وامثالهم بالاست که دربرخی موارد به 40 تا 60 فیصد سود به طور متوسط بالغ می گردد وهمین موضوع سرمایه گذاران راکه اتفاقاً به علت هوش، استعداد وابتکاروجسارت می خواهند حداکثر سود آوری را داشته باشند از کشیده شدن به بخش سرمایه گذاریها صنعتی وکشاورزی که بازده سود آنها نمی تواند تا این حد بالا باشد باز می دارد. 2- به علاوه حتی آنهایی که به علت آماده سرمایه گذاری درصنایع وکشاورزی میشوند به علت عوامل داخلی وخارجی نظیر محدود بودن بازار داخلی، حمایت نشدن ازسوی دولت خود، بازبودن دروازه ها به روی کالاهای مشابه خارجی وعدم امکان رقابت باچند ملیتی ها، کارشکنی دولت های وابسته در راه ایجاد وتوسعه صنعتی وکشاورزی، نبودن برنامه ریزی اقتصادی صحیح برای جامعه، عدم ثبات سیاسی، وابسته بودن به مواد اولیه تولید وارداتی که هرکارفرمایی راآسیب پذیرمیکند ومسائل فرهنگی واجتماعی دیگر، نه تنها بازده سرمایه گذاری را کاهش میدهد بلکه امیدی به توسعه وتکمیل درآینده نیز به وجود نمی آورد. 3- دولت های وابسته با برنامه ریزی های اغلب (عمداً یاسهواً) غلط ومنحرف خود، یکی از عوامل این عدم تشویق به سمت سرمایه گذاری مؤلد توسط سرمایه گذاران داخلی هستند. 4- توسعه صنایع مونتاژ وهمکاری طبقه حاکمه باشرکتهای خارجی دراین خصوص خود عامل مهم دیگری است. نتیجۀ آن که آنچه باعث عدم پیشرفت صنعتی واقتصادی این کشورها می شود همان اعمال سیاست های استعماری است نه فقدان استعداد کارفرمایی درین کشورها. 3- کمبود نیروی متخصص: یکی از موارد ظاهراً بسیار واضح ومسلم برای «درحال توسعه بودن» کشورهای«جهان سوم» را کمبود نیروی متخصص می دانند. همه ارقام وآماروشواهد ظاهری دال به این امراست که جهان سوم فاقد نیروی متخصص منجر به «فقروعقب ماندگی » شده است. البته باید قبول کرد درشرایط حاضر ضعف ها وکمبودهای قابل توجهی دراین کشورها وجود دارد، اما این کمبود باعث« عقب ماندگی» نشده است، بلکه برعکس، «عقب ماندگی» که خود یک عامل تحمیلی به این کشورها است باعث این کمبود گشته است. چندین سال قبل یک جامعه شناس ایرانی گزارشی را برای دبیرکل سازمان ملل متحد دراین خصوص تهیه کرد که به هنگام خود تکان دهنده ودرعین حال رسوا کننده بود. رسواکننده از این نظرکه نشان می داد هیاهوی بسیار کشورهای به اصطلاح پیشرفته درباب اعزام کارشناس و متخصص به جهان جز چالبازی ودو رویی و وسیله ای برای مخفی کردن واقعیات نیست تکان دهنده بود زیرا چشم ملل تحت ستم را به حقیقتی گشود که تا دیروز چیزی کاملاًً خلاف آن را باور داشتند. طبق آمار وارقام این گزارش، دقیقاً این کشورهای «جهان سوم» بودند که متخصص به کشورهای صنعتی صادر می کردند.علل تسریع کننده جریان جذب متخصص از کشورهای «جهان سوم» توسط کشورهای صنعتی متنوع است. ساخت اقتصادی جوامع جهان سوم چنان که امکان تحقیقاتی وکاریابی برای متخصصین تربیت شده مهیا نیست. ساخت تعلیم وتربیت، که میراث دوران استعمار است، چنان است که متخصصین این کشورها را برای کاردر کشورهای صنعتی می پروراند. باتوجه به دلایل فوق وبسیاری عوامل جانبی دیگر به وضوح میتوان دریافت که چرا جذب نیروهای متخصص«جهان سوم» برای کشورهای صنعتی آسان است واز این راه تنها موجبات عقب ماندگی این جوامع را فراهم می آورند بلکه خود میلیاردها دالر درراه تربیت متخصص پس انداز می کنند، هزینه ای که به دوش «کشورهای جهان سوم » گذاشته میشود تاجوامع به اصطلاح پیشرفته بتوانند به حیات خود ادامه دهند. برخی محاسبه ها نشان میدهد از 1949 تا 1967م امریکا درزمینه تربیت متخصص، شامل یکصد هزار داکتر معالج، مهندس ودانشمند که از خارج جذب کرده حدود چهارمیلیارد دالرصرفه جویی کرده است. ازاوایل دهۀ 1960 تا دهۀ 1970 بیش از 400000 تن داکتران جراح، مهندسان، دانشمندان ودیگرافراد ماهر کشورهای روبه انکشاف به جوامع پیشرفته تر کوچیدند. مهاجران عمدتاً از هند، پاکستان، فیلپین وسریلانکا بودند. بیشتر آنها به الایات متحده آمریکا، کانادا، بریتانیا، وبرخی ازنقاط اورپای غربی وخاور میانه واسترالیا رفتند. سیستم بهداشتی سراسری انگلستان باداکتران وپرستاران وارداتی هند و پاکستان میتواند به حیات خود ادامه دهد. وضع درسایر کشورهای به اصطلاح پیشرفته نیز چنین است. بدین طریق دیده میشود که حتی یک امر ظاهراً بسیار واضح وروشن نظیر کمبود متخصص در«جهان سوم» درواقعیت بسیار متفاوت وپیچیده تر از آن چیزی است که نخست به نظرمی آید. درهمین جا باید اضافه کرد که هرچند درحال حاضر درکشورهای مذکور کمبود متخصص کاملاً احساس می شود ونمی توان آن رامنکر شد ولی باید توجه کرد که این کمبودها معلول عقب ماندگی هستند نه علل آن. برای درمان بایستی به رفع علل پرداخت. 6- کمبود سرمایه: یکی دیگر ازعلل «عقب ماندگی» راکمبود سرمایه درکشورهای به اصطلاح «درحال توسعه» می دانند. سرمایه اصولاً ممکن است به دونوع متفاوت وجود داشته باشد: 1- سرمایه بالقوه وسرمایه نهایی، یعنی سرمایه ای که درمنابع انسانی واقتصادی وطبیعی وجود دارد. 2- سرمایه بالفعل ونقدی. درکشورهای به اصطلاح «جهان سوم» نه تنها سرمایه بالقوه کمتراز مناطق «پیشرفته وصنعتی» نیست، بلکه طبق آمار وارقام ارائه شده روشن می شود که حجم آن بیشتر نیز هست. هر چند عدم وجود تشکیلات مناسب وصحیح باعث شده است نه تنها از این سرمایه ها به نفع صاحبان اصلی آن استفاده نشود بلکه دراکثر موارد وجود همین نوع سرمایه باعث ایجاد وادامه کنترول دولت های سلطه گر به این منابع ودر نتیجه ایجاد موانع اساسی درراه تبدیل این سرمایه بالقوه به یک سرمایه بالفعل وقابل استفاده شده است. اما بنظر میرسد نظریه پردازهایی که به کمبود سرمایه تاکید می کنند بیشتر سرمایه نقدی وبالفعل رادرنظر دارند. دراین خصوص مساله تشکیل این سرمایه مطرح می گردد که درعمل درکشورهای «درحال توسعه» درمقایسه با کشورهای پیشرفته، نسبت به جمعیت ومنابع طبیعی شان از سرمایه کمتری نیز برخوردار هستند. مفهوم «تشکیل سرمایه» آن است که جامعه کلیه فعالیت مؤلد جاری خودرا درخدمت نیازمندیها وتمایلات مصرف فوری نمی گذارد، بلکه قسمتی از آن راصرف تولید کالاهای سرمایه های می کند از قبیل ابزارها وماشین ها، وسایل حمل و نقل، کارگاهها وتجهیزات وکلیه شکلهای مختلف سرمایه واقعی که قادر است تأثیر نیروهای مولد جامعه رابه میزان زیادی افزایش دهد. ازجنگ جهانی دوم به بعد همچون اغلب موارد اندیشه پردازان کشورهای سلطه گر درجهت زدوان هرگونه رابطه«عقب ماندگی کشورهای عقب نگهداشته شده» بااستثمار آنهادزدودان استعمار توسط دولتهای سلطه گر، مسأله کمبود سرمایه را به عنوان یک عامل مهم عقب ماندگی مطرح کرده ونظریات متعددی در این خصوص ارائه داده اند. دراوایل دهۀ1950 تعدادی ازنظریه پردازان با تأکید به این مسله نظریه«دورباطل فقر» رامطرح کردند. نتیجه گیری این نظریه به محورالقای این فکر بود که برای کشورهای تازه استقلال یافته امکان توسعه ورشد اقتصادی مستقل وجود ندارد وباید ازخارج(یعنی ازسوی کشورهای سلطه گر) بدان ها کمک شود ارائه کننده گان این تئوری بسیارند از جمله درآمریکا میتوان از سینگر(H.Singet)،هایگینز(B.Higgins)، مالن بوم (D.Malehbaum)، نرکس (R.Nurks)، لوئیس (N.Lewis) ودرفرانسه ازسیمونه(H.Simonet)، وگاناژه(E.Gannage) نام برد. نرکس می خواست ثابت کندکه درتوسعه کشورهای جهان سوم عوامل داخلی تأثیر ندارند، ودراین مورد دورباطل «تراکم کالاوسرمایه» رامثال می آورد. درکشورهای روبه انکشاف برای پس انداز ظرفیت وامکان کمتری وجود دارد زیرا سطح درآمد مردم نتیجۀ ضعیف قدرت تولید است وآن نیز به نوبه خود زاییده کمبود سرمایه وکمبود سرمایه ناشی از عدم امکان وتوانائی پس انداز است، بدین وسیله دور باطل کامل میشود. دور باطل نرکس رامی توان بدین صورت خلاصه کرد: پائین بودن پس انداز ← به علت کمبود درآمد ← به علت قدرت تولید کم← به علت نبودن سرمایه ←به علت پائین بودن پس انداز. این را میتوان به نوع دیگری توجیه کرد: کمبود سرمایه ← تولید کم ← درآمد پائین ← پس انداز ناکافی ←کمبودسرمایه. 7- جمعیت اضافی به عنوان عامل «عقب افتادگی» الف- گرسنگی درجهان امروز: دردنیای امروز دو گروه کشورهای فقیرمرفه درمقابل یکدیگر قرار گرفته اند دراخبار مربوط به ازدیاد فقرو گرسنگی ونتایج مرگبار ناشی از آن هرروز درصفحات مطبوعات وکتب تحقیقی مختلف به چشم میخورد. آمار وارقام تکاند هنده اند. درجهان سوم بین 500 میلیون تا یک میلیارد انسان دچار عوارض کم غذائی یاگرسنگی هستند. برآورد بانک جهانی رقم 800 میلیون نفر رابرای سال 1979 نشان میدهد. به عبارت دیگر میتوان گفت که دراین سال 40 فیصد ازمردمان «جنوب» درفقر مطلق بسرمی برده اند که بیشترین آنها درآسیای جنوبی وشبه صحرای افریقا زندگی می کنند. فقط درقاره آفریقا بیش از 300میلیون نفر گرسنه وجود دارد. درسال 1981 نزدیک به پنجاه میلیون انسان به اثر گرسنگی وسوی تغذیه جان خو رااز دست داده اند که این رقم بیش از مجموع قربانیان جنگ جهانی دوم است. طبق برآوردهای آماری حدود 16 فیصد از مرگی میر انسان ها ناشی از سوی تغذیه وگرسنگی است. درحالی که، به عنوان نمونه درسال 1982 حدود 120میلیون کودک پابه عرصه وجود نهاده اند که 80 میلیون، آنها درکشورهای به اصطلاح جهان سوم متولد شده اند. البته آمارهای دیگر این رقم رابین 20 تا 25 میلیون قید می کند. یعنی به طور متوسط درهر ثانیه یک کودک درجهان سوم جان خود رااز دست میدهد. ب- رابطه جمعیت وگرسنگی: این آمار وارقام که به تنهایی تکان دهنده است درعین حال گویای کمبود مواد غذایی وگستردگی گرسنگی درمیان مردم کشورهای جهان است. اما از این درد ناکتر و تأسف بر انگیزتر تصویری است که نظریه پردازان ونویسندگان در مورد آینده جهان هستی ترسیم می کنند ودراین راه موضوع جمعیت درمرکز ثقل این بحث قرار دارد. آنها با توجه به روند ازدیاد جمعیت جهان به بحث خود حیات بخشد ونتیجه گیری های خود را درخصوص خطر ازدیاد جمعیت توجیه می کنند. به عنوان مثال، گفته میشود درقرن اول میلادی، جمعیت جهان 200 تا 300 میلیون نفر بوده است. 16 قرن گذشت تا جمعیت جهان درسال 1650 به 500 میلیون نفر رسید. جمعیت جهان میان سالهای 1650 و1750 سالیانه سه دهم فیصد و تا سال 1800 شش دهم فیصد افزایش یافت. درطی یک صد وچهل سال بعدی یعنی تاسال 1940 متوسط رشد سالانه جمعیت جهان به یک فیصد رسید. جمعیت جهان که درسال 1900 برابر 4/1 میلیارد نفر بود درسال 1925 حدود 2 میلیارد نفر شد، درسال 1962 به سه میلیارد نفر رسید. جمعیت جهان درسال 1985 یعنی 85 سال دیگر زمان نیاز است تا میلیارد دیگر اضافه شود ودر آغاز قرن 21 میلادی جمعیت جهان به رقمی معادل 5/4 میلیارد نفر برسد. باتوجه به این که بخش اعظم این جمعیت در«جهان سوم» زندگی می کنند که نزدیک به 80 فیصد آنها به نوعی درفقر وگرسنگی به سرمی برند این سوال مطرح می شود که آیا در این روند افزایش جمعیت خطری نهفته نیست؟ و آیا مسالۀ فقر وعقب ماندگی درجهان سوم نتیجه این ازدیاد افزایش مداوم جمعیت نیست؟۱ 5- خصوصیات اقتصادی گروه های فقر: تاکنون ما دربازه علل وعوامل فقر کشورهای روبه انکشاف صحبت نمودیم بحث ما در این جا این بوده است که شدت فقر مطلق از ترکیب فیصد پائین درآمد وتوزیع بسیار نابرابر آن ناشی می شود. به طور واضح، درهر توزیع درآمد مفروض، هر چه سطح درآمد سرانه بالاتر باشد، تعداد افراد مطلقاً فقیر کمتر خواهد بود. ولی، همان طورکه دیده ایم سطح در آمد سرانه بالا تضمین کننده سطح پائین فقیر نیست. بنابر این، شناخت ماهیت توزیع مقداری درآمد مرکز ثقل هرگونه تحلیلی است که از مسئله فقر درکشورهای کم درآمد صورت می گیرد. ولی ترسیم تصویری کلی از فقر جهان سوم کافی نیست. قبل ازاین که بتوانیم سیاست وبرنامه کارایی برای مبارزه با فقر تدوین کنیم باید شناخت مشخصی از این که اعضای گروه های فقیر چه کسانی هستند وخصوصیات اقتصادی آنان چیست داشته باشیم. در بخش بعدی، وقتی سیاست های مبارزه بافقر را بررسی می کنیم، خواهیم دیدکه صرفاً کافی نیست هم خود رامصروف افزایش نرخ رشد تولید ناخالص ملی کنیم به این امید که این رشد درآمد ملی سطوح زندگی افراد بسیار فقیر را بهبود بخشد. برعکس به نظر می رسد که مبارزه مستقیم با فقر از طریق سیاست ها وبرنامه هایی که بر امحای فقر تأکید دارند چه درکوتاه مدت وچه دربلند مدت، موثر تر خواهد بود. ولی مبارزه مستقیم بافقر بدون شناخت دقیق وکامل مکان جغرافیایی، وسعت وخصوصیت فقر امکان پذیر نخواهد بود. شاید معتبر ترین تعمیم درمورد فقرا این باشد که آنان به طور نامتناسبی در نواحی روستایی جای دارند وعمدتاً کشورهای جهان سوم این تصمیم را تائید می کند. برای مثال، درحدود دوسوم افراد بسیار فقیر زندگی خود را از طریق کشاورزی معیشتی، چه به صورت زارعان کوچک ویا کارگران کشاورزی که دستمزد کمی دریافت می کنند، می گذارنند. از یک سوم بقیه، بخشی درمناطق روستایی(مشغول فعالیت های خدماتی کوچک) وبخشی دیگر درحاشیه مراکز شهری زندگی می کنند وبه انواع مختلف کارهای آذاد مانند دوره گردی، خرده فروشی، فعالیت های خدماتی کوچک وخرید وفروش درمقیاس کوچک مشغول اند. ولی روی هم رفته می توانیم نتیجه بگیریم که درآسیا وآفریقا حدود 80 تا 90درصد ودر آمریکای لاتین حدود 50 درصد تمام گروه های فقر درمناطق روستایی زندگی می کنند. نکته جالب این است که باوجود تمرکز فقر مطلق در روستاها، درطول دو دهه گذشته بیشترین درصد هزینه های دولت دراثر کشورهای کمتر توسعه یافته درمناطق شهری ودرداخل این مناطق، درمیان بخش های نسبتاً مرفه تجاری وصنایع کار خانه ای جدید صرف شده است. این گونه جانبداری از بخش جدید شهری درهزینه های دولتی خواه قلمرو سرمایه گذاری مستقیم اقتصادی تولیدی وخواه درزمینه های آموزش، بهداشت، مسکن وسایر خدمات اجتماعی، درمرکز ثقل بسیاری از مسایل توسعه قرار دارد. باتوجه به شمار نامتناسب افراد بسیار فقیری که درمناطق روستایی ساکن اند، هر نوع سیاستی که برای کاهش فقر طراح ریزی شود باید لزوماً تاحد زیادی درجهت توسعه روستائی به طور اعم وبخش کشاورزی به طور خاص هدایت شود.۱ 1- حسینی، سید هادی. فقروتوسعه درمنابع عمومی. تهران: انتشارات، دفتر تبلیغات اسلامی،1381. ص 19. 1- گیلیس، پرکینز، رومر، اسنورگراس .اقتصاد توسعه. مترجم: غلام رضا آذاد. تهران: انتشارات نی، 1379. ص 143- 145. 1- الهی، همایون. امپریالیسم وعقب ماندهگی. تهران: انتشارات قومس، 1375. ص15- 28. 1- تودارو، مایکل. توسعه اقتصادی درجهان سوم. مترجم: دکترغلام علی فرجادی، تهران: انتشارات کوهسار، 1383.ص 138- 139. ادامه مطلب ... پنج شنبه 30 مهر 1398برچسب: بازار وبازاریابی , انواع بازار , توزیع وفروش کالا درمحیط بازار ونقش تبلیغات دربازاریابی, :: 8:47 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فـصـل اول
تعریف وماهیت بازاروبازاریابی
1- تعریف بازار وبازاریابی الف - تعریف بازار: مارکیت عبارت ازمحل تقاطع عرضه وتقاضا است به این معنی که اموال توسط موسسات تولیدی ویا درواحدهای تولیدی تولید میگردد به غرض حصول عواید ازآن واحد مربوط آنرا به محل فروش برده که همین محل فروش رابنام مارکیت یاد مینمایند. یعنی عرضه وتقاضا درمحل معیین عبارت ازمارکیت است. اگرمارکیت یا بازار موجود نمی بود پرابلم ازناحیه عرضه وتقاضا مردم رابه مشکلات فراوان وزیاد انکشاف محصولات وغیره مشکل مغلق وپیچیده رابه خود اختیارنموده هیچ امکان نداشت تاهمه تقاضا کننده گان درپی جستجوی عرضه کننده می بودند وبرعکس بهترین خدمات عرضه وتقاضا درمقابل یکدیگرازطریق مارکیت امکان پذیراست. اصطلاح مارکتینگ اصلاً ازلغت مرکاتوس نشئت نموده ودراکثرالسنه های اروپایی استعمال میشود. باید گفت که درقسمت تعریف مارکتینگ بین علمای اقتصادی اختلاف نظرموجود است که هرعالم به اساس نظریه خود مارکتینگ رابه شکل خاص ویا نظر به اهمیت آن تعریف نموده وروی این اساس برای مارکتینگ وبازاریابی کدام تعریف واحد وثابت وجود ندارد. صرف دراینجا چند تعریف مارکتینگ که ازطرف اکثریت علمای اقتصاد مورد تأئید قرارگرفته تذکرداده میشود. به اساس نظریه میله ویج مارکتینگ عبارت ازرهنمایی تصدی ازناحیه بازاراست. طرح وتعمیل پلان برای بازاریابی امتعه وخدمات مطلوب مقداروقیمت های مطلوب را مارکتینگ گویند. مارکتینگ متوجه دیزاین طرح یک سیستم با کفایت ومناسب است که جریان امتعه وخدمات یک اقتصاد راازمؤلدین به مستهلکین رهبری نموده ودرنتیجه اهداف جامعه را برآورده میسازد. وهمچنان پرویزمجتهدی ایرانی مارکتینگ راچنین تعریف مینمایند. طوریکه ازنام آن مشهوراست رشته آن ازمارکتینگ یا بازارمیباشد وبه مفهوم کلی مارکتینگ عبارت ازنزدیک ساختن فروشندگان وخریداران است. یابه عباره دیگرمارکتینگ دربرگیرنده عوامل نیاز، خواست، تقاضا، کالا، ارزش، قیمت ، رضائیت ، تبادله ومعاملات با توجه به بازارها وروش های مارکتینگ ومارکیت کننده میباشد. 4
همچنان میلرویج که درباره تعریف مارکتینگ اظهارنظرنموده ودرآخرمارکتینگ راچنین تعریف میکند مارکتینگ عبارت ازفعالیت تصدی است که جریان امتعه وخدمات راازمؤلدین به مستهلکین به منظوراقناع مشتریان وبرآورده سازی اهداف تصدی رهبری میکند. بازارعبارت ازمحلی است که درآن به خریدوفروش وعرضه کالا یا خدمات ومنابع می پردازند، برای هرکالا ویا خدمات بازاروجود دارد که درآن رفتار عرضه کننده گان وتقاضا کننده گان درتقابل قرارمیگیرد. پس گفته میتوانیم که هربازاردارای دو رکن اساسی است عبارتنداز: عرضه وتقاضا میباشد که عمدتاً بیان گررفتارعرضه کنندگان وتقاضا کنندگان درآن بازار است. گرچه دربسیاری ازبازارها خریداران وفروشندگان با یک دیگر روبرو میشوند اجناسی را مستقیماً دادوستد میکنند اما باید توجه داشت که روبروشدن خریدار وفروشنده شرط لازم تشکیل دهنده بازارنیست به عنوان مثال وقتی که به قصد خرید وارد مغازه میشوید مستقیماً به عنوان یک خریداروتقاضا کننده عمل میکنید. پس درحالی که دربازارسهام هزاران سهم توسط کارگران صاحبان سهام اخیراً توسط کمپیوترها پلانگذاری شده دریک لحظه با تیلفون های صاحبان سهام خریدوفروش میشود. نیزتقاضای خریداران سهام وعرضه فروشنده گان سهام در تقابل قرارمیگیرد درصورت برقرار شدن شرایط برای هردو قابل قبول باشد سهام مورد مبادله قرارمیگیرد. به گفته کلیتر، کلمه بازارذهن مارا با هرقرارداد که اشخاص برای مبادله با یکدیگر می بندند. رهنمایی مینماید یکی ازعوامل اصلی که درآن بازاردخالت دارد همان مبادله اطلاعاتی درمورد قیمت ها ، مقادیرکیفیت ها وسایرویژه گی های کالا است. درواقع بازاریابان ااطلاعات را جمع آوری میکنند که انتقاد های مصرف کننده گان ، تولید کنندگان وصاحبان عوامل تولیدرا منعکس میسازد، تمام این اطلاعات با یک رقم خلاصه شده آماربیانگرمیگردد وآن قیمت کالا وخدمات است پس بازارها دریک سیستم قیمتی فعالیت های همآهنگ کننده ای دارند بدون اینکه این همآهنگی را یک واحد مرکزی انجام داده باشد قیمت های بازاربه این فعالیت های همآهنگ کننده انتخاب های خریداران وفروشنده گان کمک میکند قیمت درنظام بازاردرواقع برای تصمیم گیری به عنوان یک نشانه وعلامه عمل میکند. پس به عباره دیگرگفته میتوانیم که با توجه به سطح قیمت ها دربازارمعلوم میشود چه زمان میتوان منفعت زیادی کسب کرد ویا چه زمان مناسب است که کالایی خریداری گردد. درواقع قیمت ها دربازاربرقرارکننده یک نظام پاداش وجه اند البته باید درنظرگرفت که بازارهای مختلف درحقیقت دربرگیرنده سیستم مبادله اطلاعاتی با سرعت های مختلف میباشد مثلاً سرعت انتقال اطلاعات دربازارسهام ویا بازاربسیارسریعترازسرعت انتقال دربازارگندم ویا برنج است. موفقیت وبقای تجارت مستلزم برآوردن نیازهای خریداربه گونه مطلوب واقتصادی است تا پرداختن به رقبای تجاربی بازاریابی آن جنبه موسسات که شامل توسعه واصلاح موسسات است که به نیازهای بازاروبرآورده ساختن آن نیازها تمرکز دارد. بنابراین بازاریابی هم یک مفهوم یعنی (شیوه مشتری مداری درتجارت) است این جنبه های متمایزهمه مربوط به همه بازاریابی اغلب اشتباه درج میشود وموجب شده که کارهای بازاریابی درحرف بیش ازعمل باشد.6 ب - تعریف بازاریابی معنی ومفهوم کلمه مارکتینگ (بازاریابی) نیست درکتب مختلف بازاریابی کلمه بازاریابی را به صورت مختلف تعریف کرده اند واکثریت آنها بازاریابی را شامل مراحل فروش کلمه عملیاتی که زودتربتواند کالارا به فروش برساند تعریف کرده اند درصورت کلمه بازاریابی مفهوم وسیعتری دارد که شامل عملیات زیادی میباشد که توزیع وفروش چند مرحله ازمراحل مختلف را تشکیل میدهد. اگرچه جای بازاریابی کلمات بازارسازی یا بازارگردانی وبازاررسانی ومانند آنهارا بکارببریم بهتراست دربعضی موارد بررسی بازاربه جای بازاریابی بکاربرده شده است که آن هم خالی ازنواقص نمیباشد چون بررسی بازارقسمتی ازبازاریابی است نه همه عملیات آن بعضی ازاهل وفهم پیشنهاد میکند که ازخود کلمه بازاریابی استفاده به عمل آید ولی با توجه به اینکه این کلمه خارجی میباشد باید معادل برای آن پیدا کرد ولی به هرصورت دراینجا بازاریابی را معادل مارکتینگ بکارمیبریم. درزیرچندتعریف ازبازاریابی را ذکرمیکنیم. 1- بازاریابی شامل فعالیت های میشود که جریان کالا یا خدمات را ازتولید کننده به مصرف کننده میرساند. 2- بازاریابی به ایجاد زمان محل وبهره برداری ازکالا با استفاده ازمالکیت آن اطلاق میشود. - دربازاریابی کالا ازمحل به محل دیگرنقل مکان یافته انبارشده وتغییرمالکیت میدهد. بازاریابی شامل فعالیت های نظیرخرید وفروش، حمل ونقل وانبارکردن کالامیباشد بازارشامل آن دسته ازعملیات همآهنگ ساختن عرضه وتقاضا گردیده وکالاهای غیرمشابه را برای تقاضاهای متفاوت ومتعدد آماده میسازد به عباره دیگربازاریابی عبارت ازکلیه فعالیت های که باتغییرمحل ویا زمان عرضه کالا باعث بوجود آمدن مفاد میشود. بازاریابی عبارت ازعملیات ابتکارمدیریت که باعث پیشرفت امرتجارت میشود وپیشبینی وتخمین احتیاجات مصرف کننده گان وبررسی آن به منظور توسعه تولید به نوعی که جوابگوی آن احتیاجات باشد بازاریابی منابع تولید وتوزیع کالاها وخدمات را به یکدیگرمرتبت ساختن میزان کوشش وفعالیت را برای فروش کالاهای فایده مند ومصرف کننده گان تعین ورهبری میکند. بازاریابی هم مانند بسیاری از واژه های کلیدی دیگر در علوم اجتماعی تعاریف وبرداشتهائی گوناگون ارایه شده است ، هریک از صاحب نظران نظر به دید خودشان تعریفی از بازاریابی نموده اند که در طول زمان مکمل تر و قابل قبول تر شده است. بازاریابی فرایند تولید، توزیع ، ترفیع وقیمت گذاری کالاها وخدمات و ایده ها برای تسهیل ایجاد روابط مبادله در محیط پویا" پیتر دراکر" استاد دانشگاه "کلرمونت " آمریکا وصاحب نظر در امور مدیریت شرکتها ضمن اینکه بازاریابی را از وظایف اصلی مدیریت میداند هدف اصلی بازاریابی را چنین تعریف میکند "هدف از بازاریابی ازدیاد فروش است.هدف ،شناخت وآگاهی یافتن از ویژ گیها و خصوصیات مشتری به نحوی است که کالا یا خدمات ارایه شده دقیقآ مناسب وی باشد وخود محصول ، خودش را به فروش رساند" بطور خلاصه میتوان گفت که بازاریابی عبارت از " فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها وخواسته ها از طریق فرایند مبادله". 3
2- ماهیت ومفهوم بازاریابی : نکته اول وبسیارمهم اینست که بازاریابی شیوه عمل وجهت گیری موسساتی است که مشتری درمرکز روند تصمیم گیری قراردارد. ازاین نظر، مفهوم بازاریابی شعارراستین آدم اسمیت را که "مصرف تنها هدف وغایت نهایی تولید است" تصدیق مینماید این عبارت به ظاهرساده است ودرعمل به معنی آن است که موسسات های کارآمد باید انرژی وتوجه خودرا دراموربیرونی یعنی برآوردن نیازهای خریدار وجلب رفاهیت مشتری متمرکزنموده وفکرخودرا تنها مشغول مسایل درونی تولیدات وروش آن ننمایند. به این دلیل که خریداران به محصولات یا خدمات پول نمیپردازند بلکه میزان مصرف وبکارگیری کالا یا خدمات درتأمین نیازیا خواسته های شان است که برای آنان ارزشمند است. بنابراین نوع کالای تولیدی وتحویلی آن (تولید یا خدمات) کانون اصلی توجه بازاریابان نیست بلکه حل مشکلات خریدارودرنظر گرفتن رفاهیت وبهره که کالا وخدمات میتواند برای اودربرداشته باشد مدنظراست. مااگرفقط به تولیدات خدمات درونی متمرکزگردیدیم همواره تحت تأثیرتغییرات محیطی وابداعات رقابتی قرارخواهیم گرفت زیرا شیوه های جدید برآوردن نیازها دایماً درحال ظهورمیباشد. بازاریابی نه تنها باید درعمل کرد هریک درنظرگرفته شودبلکه باید به عنوان یک فلسفه رهبردرکل موسسات مورد استفاده قرارگیرد این فقط یک ادعا نیست. یافته های تحقیقاتی نیزبرای این نکته صحه میگذارند. که عمل کردبیشتردرشرکت های اصلاح شده این دید وسیع نسبت به تجارت را دربرگرفته اند. کسانیکه تلاش میکنند دیواری به دوربازاریابی بکشند وآنرا محدود به عمل کرد بخش بازاریابی نمایند به موسسات وپلان بازاریابی ضررمیرسانند. مفهوم بازاریابی کل موسسات را به قبول این گفته که یک تعریف معتبربرای تجارت وجود دارد. موقعیت بازاریابی مستلزم رواج این طرزتفکردرکلیه سطوح موسسات است مهارت درهیچ یک بعضی ازتخصص های تبلیغات ، قیمتگذاری یا بررسی بازار نمیتوانند نارسایی مفهوم بازاریابی را جبران نماید. نقش کلیدی بازاریابی دراین سطوح این اطمنان را میدهد که به کل تجارت از دیدگاه مشتری نگرسته میشود. نیازهای مشتریان درروش های تصمیم گیری موسسات عامل اصلی است. این وظیفه سختی است وازمرزبازاریابی معمول فراترمیرود آنچه مورد بحث است فرهنگ کل موسسات میباشد براساس تحقیقات به عمل آمده مفهوم بازاریابی تنها درصورت که میتوان کل موسسات را دربرگرفت که مدیران ارشد اجرا ومدیریت کل به اهمیت آن پی برده وعملاً دراین راستا اقدام نمایند. پس باید گفته شود که برای مشتریان معمولی منابع مختلف ازکالاهای قابل دسترس وجود دارد بنابراین با نادیده انگاشتن نیازهای مشتری وعدم رفع احتیاجات آنها به گونه مطلوبترازرقبا مشتری را به آسانی ازدست خواهیم داد.2 3- اهمیت بازاریابی : برای اینکه اهمیت بازاریابی مفید واقع شود باید دید که بازاریابی شامل چه اعمال میشود امروزاهمیت بازاریابی بیشترازاین نظرقابل ملاحظه است که قسمت عمده ازقیمت فروش کالاها را مصارف بازاریابی تشکیل میدهد دراثرمحاسبات دقیق که تثبیت گردیده است که مصرف کننده گان درحدود 50 فیصد پول پرداختی را بابت قیمت کالا برای مصرف های بازاریابی میپردازند وبدین ترتیب میتوان گفت اهمیت بازاریابی اگرازتولید بیشترنباشد کمترازآن نیست واقدامات که باعث پائین آورن مصارف بازاریابی میشود ازنظربالا بردن سطح زندگی مردم همان قدراهمیت دارد که به وسیله استفاده ازماشین آلات جدید وکود کیمیایی (برزراعت) ونوآوری (درصنایع) باعث پائین آوردن مصارف تولید میشود. درکشورامریکاکسانیکه در امور مربوط به بازاریابی اشتغال دارند حدود 5/2 درصد کارگران آن کشوررا تشکیل میدهد. کارخانه داران ، صاحب معادن ، زارعین که کالا را تولید میکنند ونمیتوانند آنرا بفروشند ناچاراند آنرا به قیمت نازلترحتی به ضرر به فروش برسانند عملاً در میابند که بازاریابی چقدرحایزاهمیت است همچنان برای مصرف کنندگان ازاین نظر که بازاریابی قسمت اعظم احتیاجات آنها را مرفوع مینماید اهمیت فراوانی دارد. فرض میکنیم که درجامعه موسسات پرچون فروش ، عمده فروش، راه آهن، کشتی وسایروسایل حمل ونقل وجود نداشته باشد آن وقت میتوانیم اهمیت بازاریابی را درک کنیم. چنین فعالیت مهم اقتصادی موقع که به تمام افراد یک جامعه معلوم میشود که کلیه آنها قدرت درک مسایل اساسی علم اقتصادرا داشته باشند. تولید کنندگان ازعلم بازاریابی اطلاع داشته باشند زیرا بازاریابی به آنها نشان میدهد که کالای تولیدی خودرا درچه محل وبه چه بازارعرضه کنند تاآنرا به استفاده بیشتربه فروش برسانند. مصرف کننده گان نیزمی باید ازبازاریابی اطلاع داشته باشند تا بتوانند بفهمند ماحتیاج آنها به چه طریق تهیه شده وچه کسانی دررفع احتیاجات آنها مؤثراند همچنین کلیه اسناد که دریکی ازرشته های بازاریابی به کاراشغال دارند باید ازآن اطلاع داشته باشند تا بتوانند به طورکامل ازفعالیت های خود استفاده نمایند وبالاخره کلیه افرادی که یک اجتماع به نحوازقوانین بازاریابی به آنها مربوط میگردد ویا مثلاً درامرقانون گذاری مؤثراند باید ازبازاریابی اطلاع داشته باشند.
4- اهداف ووظایف بازاریابی:- اهداف یا مرام کلیه فعالیت های مارکتینگ گذاشتن امتعه وتولیدات به دسترس مستهلکین میباشد خواه عرضه متذکره درداخل ویا خارج کشورصورت گیرد. وظایف مارکتینگ قرارذیل است. 1- بررسی بازار:- با درنظرداشت این وظیفه باید مجموعه فعالیت ها برای تعیین واندازه گیری تأثیرات شرایط سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی ، کلتوری ودیموگرافیکی وغیره بالای به وضع رقابت وامکانات بوجود آمدن ارتباطات عملی با قراردادیان و شرکا مطابق به وضع نوسانات دربازارونیزمیتودها واشکال مشخص تأثیرات بالای بازاربا درنظرداشت خصوصیات تولید وبازاروهمچنان میتودها واشکال تجارت وغیره انتخاب وسازماندهی گردد به این ارتباط یکی ازمسایل عمده عبارت ازاین است که برتری ها وکمبودی های اشیا وخدمات وهمچنان تخنیک وتکنالوژی مورد ضرورت تولید ونیزصورت بندی محصولات مطابق به شرایط وهمچنان انتخاب ونگهداری وسایرخصوصیات مصرف آن درنظرگرفته شود علاوه برآن تناسب های راباید درنظرگرفت که با تهیه و بکاربردن تازه ترین دست آوردهای تخنیک وتکنالوژی وهم چنان موادخام وسایرمواد ونیزسازماندهی کاروغیره بستگی دارد. یکی ازمسایل مهم بستگی بازارعبارت ازفروشات بوده است که این موضوع در برگیرنده بررسی وتحقیق شرایط فروش وهمچنان تعیین وطرزتحرک کالاها، ذخیره وگدام داری آنها ونیزبررسی کانال های فروش وانتخاب میتودهای مناسب برای تشویق فروش وغیره میباشد. یکی ازمسایل مهم به ارتباط برای بازارعبارت از تحلیل های اقتصادی وضع بازاربوده که این موضوع با پلان وپیشبینی ها توام میباشد که این تحلیل ها وپیشبینی ها دربرگیرنده وضع انکشاف عواید ومصارف ومؤثریت اقتصادی درتولید وفروش محصولات بوده وهمچنان پیشبینی های طویل المدت وقصیرالمدت درمورد شاخص های عمده ازقبیل مفاد وضرروهمچنان عواید وغیره درزمینه صورت میگیرد. 2- اشتهارات وتبلیغات:- یکی ازمسایل مهم مارکتینگ عبارت ازاشتهارات میباشد تبلیغات واشتهارات عبارت ازمصرفی هرنوع کالاها وخدمات برای مستهلکین وضرورت مندان میباشد که بوسیله یک شخص بایک موسسه صورت میگیرد این یک حقیقت مسلم است که هدف ازاشتهارات وتبلیغات عبارت ازتشویق وترغیب بینندگان وهمچنان شنوندگان وخوانندگان برای خرید وفروش واستفاده ازامتعه وخدمات مورد نظرمیباشد. یکی ازدانشمندان امریکایی بنام Clyde Rimill میگوید: که تمام موفقیت ها درتجارت وهمچنان کسرموفقیت ها درتولیدات صنعتی وهمچنان دراختراعات وتعلیم وتربیه ونیزدرسیاست مربوط به طرزواجرای روش ها وشیوه های تشویق وترغیب است هرگاه یک تولید کننده یافروشنده درمقابل رقبای خود احساس خطرنماید ویا خودرا دروضع خطرناک ببیند درآن صورت به انواع و اشتهارات وتبلیغات درمورد امتعه خود میپردازد. وآنرا به ذرایع مختلفه به اطلاح مردم میرساند.1 مراحل اشتهارات:- اشتهارات 7 مرحله دارد که مراحل آن قرارذیل است: 1- درنزدیک سطح پائین مراحل خریداران بالقوه قراردارند که کاملاً از موجودیت امتعه واستفاده ازآن بی خبرهستند یعنی درسوال مواجه هستند. 2- نزدیکتربه خریداران ، مگرهنوزراه درازازراجسترنقدی کسانی هستندکه صرف ازموجودیت امتعه آگاهی دارند. 3- درقسمت بالای مراحل مشتری های وجود دارندکه میدانند این محصولات چه را آنرا میدهند. 4- هنوزنزدیکتربه خریدآنانی هستند که برخوردارهای مفید به محصولات دارند. یعنی آنانیکه علاقه مندی به محصولات دارند. 5- آنهایی که برخوردشان مفید شان به نقطه تمایل انکشاف کرده نسبت به کلیه امکانات دیگرهنوزدربالای ستیپ قراردارند. 6- نزدیکتربه خرید مستهلکین هستند که تمایل جوره ئی وآرزو به خرید ومعتقد شدن دارد یعنی خریداری عاقلانه خواهد بود. 7- بالاخره مرحله است که این برخوردها به یک خرید واقعی منتج میشود. وظایف مشخص مارکتینگ:- 1- وظیفه ترانسپورت یا حمل ونقل:- حمل ونقل امتعه وتولیدات ازیکجا به جای دیگرازوظایف عمده مارکتینگ بشمارمیرود. ترانسپورت نه تنها ازنقطه نظرعملیات سیستم مارکتینگ مهم میباشد بلکه ازاین نقطه نظریک حصه زیاد مصارف مارکتینگ راتشکیل میدهد. دارای اهمیت میباشد درواقعیت امرتشکیلات عصری مارکتینگ تولیدات ثمره انکشاف وتوسعه تسهلات ترانسپورتی میباشد که توسط آن مقدارزیادی تولیدات وامتعه ازمنطقه حاصل خیزوجاهای که مسایل آب وهوا مساعد میباشد به مناطق پرنفوس یا حملات که تقاضا موجود است نقل داده میشود. تولیدات زراعتی اکثراً احتیاج یک نوع ترانسپورت مشخص واختصاص را ایجاب میکند مثلاً حمل ونقل حیوانات ازقبیل گاو، گوسفند وغیره تسهیلات لازم ازقبیل پل ها وموترهای بزرگ ومخصوص راضروری دارد که درترانسپورت مذکورمسایل خوراکه باب وغیره پیش بینی شده باشد. اکثراً مزایا ونواقص مارکتینگ ارتباط خاص به تسهیلات ترانسپورت دارد. اگرتحویل دهی به وقت معیین صورت نگیرد یک حصه زیاد تولیدات مثل میوه جات نازک، شیر، مسکه وغیره قبل ازمعاملات به بازار های مطلوبه تلف وفاسد میشود. 2- وظیفه گوناگون سازی:- این وظیفه شامل فعالیت های میباشد که برای تولید یا عرضه امتعه که درمراحل مختلف صورت میگیرد. مثلاً درجه بندی امتعه اعلی، اوسط، ادناسایز نمودن، رنگ آمیزی کردن وغیره میباشد. 3- بدوش گرفتن خطر:- بطورخلاصه گفته میتوانیم که هرقدریک جامعه انکشاف کند به همان اندازه تقسیم کاراختصاص دروظایف فوق بیشترشده واجرای وظایف پیچیده ترمیشود قسمت عمده وظایف جمع آوری ویاتمرکزذخیره کردن حمل ونقل سورت نمودن راعمده فروشان به عهده میداشته باشد گاهی موسسات مختلف یکی یا چند ازاین وظایف رابدوش میگیرند. همانطوریکه هدف کلیه فعالیت های اقتصادی بشررفع احتیاجات است. منظور ازبازاریابی نیزبرطرف کردن نیازمندی های مردم است.تقاضاکنندگان(مستهلکین) بدین منظوردست به مصرف اشیا نمی زنند که برای عرضه کننده گان بازاری ایجاد نمایند بلکه مواد مصرفی احتیاج همگان است دراثرمصرف ازحجم کاسته شده واز این که احتیاجات نا محدود است لذا معاملات که برای رفع احتیاجات میشود نیز نامحدود خواهد بود ازنقطه نظرلغوی معاملات را میتوان به دودسته تقسیم کرد. - معاملات مربوط به تولید - معاملات مربوط به توزیع کارخانه داران وصاحبان مزارع همیشه درمقابل دو مسئله قرارگرفته اند. 1- مرحله تولید. 2- مرحله فروش. مرحله تولید اززمانیکه کالا بوجود میاید شروع ودرموقع که به محل فروش ویا انبارتحویل میشود ختم میگردد وبازاریابی ازانجام شروع ودرموقع که کالا به دست مصرف کننده میرسد پایان می پذیرد. بازاریابی برای بسیاری ازافراد تأثیرگذارده آنان را به آن داشته است که عکس العمل های گوناگونی درمورد آن ازخود نشان دهند. این عکس العمل ها گاه چنان ضد ونقیص هستند که ایجاد سازش میان آنها غیرممکن میشود. برخی بازاریابی جدید را اساساً دوست ندارند وآنرا مسئول ازبین بردن محیط زیست وحاوی طبیعت میدانند. این گروه علاوه براین اتهام بازاریابی را به ارائه تبلیغات به معنی که کار خبرایجاد خواسته های غیرلازم ازآن سرنمی زند متهم میکنند آنها براین باوراند که بازاریابی ، مصرف گرایی لجام گسیخته آرزومندی را برای جوانان آموخته وآنان را به سوی گناهان عدید می کشاند همچنان عقیده دارند که بازاریابی درسالهای اخیر بویژه پس ازاستقرارنظام صنعتی وجنگ جهانی دوم به تدریج مردم نقاط بسیاری ازجهان را بسوی مصرف ومصرف گرایی بی فایده کشانده وآنان را به آن داشته که کالاهای فراوان را بدون آنکه مصرف واقع داشته باشند، خریداری کرده ودرخانه های خود انبارکنند طوری که ازاین خرید خود پشیمان شده وبه خود نفرین میفرستد که چرا چنین چیزهای را خریداری کرده اند وچه لزوم داشت که اساساً چنین خرید های صورت گیرد. عده دیگرازبازاریابی دفاع کرده است نه تنها آنرا حاوی طبیعت وقوه های اجتماعی وفرهنگی ندانستند بلکه آنرا خادم آنها میدانند.3
5- انواع بازار بازارواژهای است که امروزه دربسیاری مجالس درآن سخن به میان میآید بدون آنکه درنظرگرفته شود که درحقیقت بازارچیست وچه تأثیری درتصمیمات مهم اقتصادی واجتماعی وغیره میگذارد. مثلاً شنیده میشود که بازارموبایل روبه رشد است ویا فلان نوع موترها بازارندارد، اما واقعیت اینست که حتی عادت به کاربردن این کلمات وجملات نیزنیازبه اطلاعات دراین خصوص دارد. هرچند واژه بازار نمایانگرمفهوم وصفاتی خوداست. اما عالمان علم اقتصاد بازارراامکان فزیکی که خریداران وفروشندگان برای مبادله کالاوخدمات ازحقیقی وحقوقی وفروشندگان (شرکت وکارگاههای تولیدی) کالای خودرا مبادله میکنند بنابراین بازارموترشامل فروشندگان موتر(خودروسازان) وخریداران (مشتریان ومصرف کنندگان) است گاه بازارصورتی بالقوه وگاه بالفعل به خودمیگیرد که درصورت بالقوه بودن نیزبازار تابع شرایط محیط است. دروضعیت اقتصادی شکوفا ودرحال رشد بازاربالقوه کاملاً متفاوت ازبازاربالقوه درشرایط رکود اقتصادی است اما دررابطه به شرکت ها درصورت که گفته شود بازاربالقوه است به معنای حدنهایی تقاضابرای محصول است این امرزمانی حاصل میشود که فعالیت های بازاریابی شرکت نسبت به رقبا افزایش یابد وبالاترین حدخودبرسد دراین صورت مدیریت تجارتی شرکت ها نیروی خودرا روی بهترین مناطق سرمایه گذاری گروه بودجه مربوطه رابه نحومطلوب ونیکو میان این مناطق تقسیم میکنند که لازم این امرتشخیص بازاربالقوه مناطق ومیزان تقاضا برای کل صنعت دراین مکان برآوردشود برآوردمیشود درکشورهای پیشرفته برای هرصنعت سازماناهی وجود داردکه سهم هرشرکت رابرای هرصنعت برآورد میکند و شرکت هاباید طبق آن سهم حرکت کرد وبازارخودرا نسبت به رقبا حفظ کنند یا حداقل همراه آنها باشند البته موقعیت کالادربازاروپایگاهی که کالادرذهن مشتریان درمقایسه بارقبا دارد نیزدراین امرتأثیرزذار است هرکالای ممکن است ازجهت یک یا چند صنعت دربازارمشهورشود بعنوان مثال زمانی که یک موتردرذهن مصرف کنندگان بعنوان یک خودرومحکم درنظرگرفته شوداین صنعت موفقیت آن کالارا در بازار مشخص میکند بازارها هرچند بدوصورت بازارکالانوع کالای که دربازار به فروش میرسد وبازارعوامل تولید برحسب تولیدکنندگان نیزمیتوانند تقسیم شودامابه طورکلی بازارهابه شکل بازاررقابت کامل رقابت ناقص رقابت انحصاری بازاربین المللی وبازارهای چند میلتی تقسیم بندی میشوند. 4 الف – بازارهای رقابتی:- 1- بازاررقابت کامل:- دراین گونه بازارتعداد زیادی ازفروشندگان ، کالاهای مشابه رابه تعداد زیادی از خریداران عرضه میکنند ازنظراقتصادی هرگاه مبادلهای انجام میشود یک نوع بازار ایجادشده است دربازارآنچه که بسیاردارای اهمیت است وپایه واساسی برای ایجاد بازاراست وجود عرضه وتقاضااست. عرضه وتقاضا تعیین کننده قیمت کالابه شمارم میروند هرچند که قیمت کالاهاازنظرمشتریان بسیارمهم است وازدید آنها پوشیده نیست وبرحسب میزان وتعادل قیمت هاکالاهاازسوی مشتریان خریداری میشوند اگرمصرف کننده قادربه پرداخت هزینه کالا نباشد درحقیقت تقاضای اودربازارنادیده گرفته میشود وعبارت دیگرتقاضای برای اکتساب کالانمیتواند داشته باشد بنابراین مصرف کنندگان تقاضای خودرا برحسب قیمت تغییرمیدهند. تولید کنندگان نیزبرای این که روند تولیدات شان مقرون به صرفه باشد باید عوامل تولید دردسترس خودرا طوری بایکدیگر ترتیب کند که بیشترین میزان تولید را با حداقل هزنیه به دست آورند تا با فروش تولیدات خود سود قابل توجهی بدست آورده وبازاررادردست گیرند دراین بازارعوامل مؤثراند که ازآن جمله همگونه بودن کالاهاست به این معنا که کالاهای واحدهای تولیدی دریک صنعت خاص دربازارکاملاً مشابه هستند به طوریکه خرید ازهرواحدتولیدی برای مصرف کنندگان بی تفاوت است ازآنجا که کالاهای تولیدی مشابه هستند هیچ خریداری حاضربه خرید کالا با قیمت بالانسبت به سایرواحد های تولیدی نیست. 2- بازاررقابت انحصاری:- دربازاررقابت انحصاری کالای فروشندگان بیشماربه جای اینکه باهم مشابه باشند درنظرکیفیت ویا بسته بندی با یکدیگرمتفاوت است دراین بازارهدف جلب وجذب مشتری است. فروشندگان که همان واحدهای تولیدی هستند باید قیمت های را تعیین کنند که بتوانند مشتریان راجلب وجذب کنند زیرا درغیراین صورت مشتریان به کالاهای با کیفیت مشابه ویا پاینتراما ارزان قیمت مراجعه میکنند دراین زمان است که رقبا بازاررابدست می آورند. دراین بازارنقش تبلیغات وآگاهی ها نمایان میشوند و واحد های تولیدی برای ایجاد تمایزوتفاوت میان کالاها وخدمات خود وسایرتولید کنندگان به آگاهی های تجارتی متوسل میشوند. هرچنداین سازمان وشرکت ها هزینه های برای جلب مشتریان مشونداماپس ازمدت زمان کوتاهی با سودآوری بالااین هزینه جبران میشودکه به این ترتیب تعادل دربازاررقابت انحصاری بوجود میآید. ب- بازارهای انحصاری:- 1- بازارانحصاری:- بازارهای انحصاری نیزدارای شرایط خاص هستندودراین بازارها برای کالاهای همگونه تنها یک فروشنده وجود دارد، قیمتی برای فروش کالاتعیین شده است که ورود برای سایرواحدهای تولیدی به بازارسودآورنیست ویا واحد تولیدی موجود عرضه وفروش مواد اولیه اساسی برای تولیدکالا راکنترول میکند. گاه نیزباروش تولید تکنالوژی لازم برای تولید کالارادرانحصارخود درمیآورد همچنین ازطرف دولت ازواحدتولیدی حمایت میشود. البته قیمت کالا دربازارانحصاری برای انحصار گربه دلیل وجود یک عرضه کننده ثابت نیست. دراین بازارواحدتولیدی انحصارگر دررابطه با قیمت کالا ورابطه میزان تولید کالا دونوع تصمیم گیری اتخاذ میکند اول آنکه میتواند قیمت کالای تولید شده راتعیین کند وتعیین مقدارفروش به اساس این قیمت رابرای حداکثرشود به عهده تابع تقاضای بازاربگذارد. دوم آنکه میتواند مقدارفروش راتعیین کند واجازه دهد تا به تقاضای بازارقیمتی راتعیین کندکه به مقابل آن سود تولید کننده به حداکثربرسد انحصارگرکه صاحب بازارانحصاری است زمانی بازاررا درحالت تعادل میداند که حداکثرسود را درکوتاه مدت بدست آورد. کسب حداکثر سود متوسط انحصارگرزمانی عملی میشودکه بتواند میزان تولید راانتخاب کند که به مقابل آن تابع درآمد نهای مساوی با قیمت حداکثرسود است.
2- بازار انحصارکامل:- دراین نوع ازبازارها برای تولید کالای به خصوص فقط یک تولید کنند وجود دارد بنابراین تمام فروش بازارمتعلق به این تولیدکننده میباشد. ازآنجائیکه دراین نوع بازار، دیگررقیبی برای تولیدکننده منحصربه فردوجود ندارد اوبرای تعیین سطح تولید وقیمت آزادی عمل دارد. همچنین چون تمام فروش بازارمتعلق به یک تولید کننده است بنابراین منحنی تقاضایی که این تولید کنند باآن روبرواست همان منحنی تقاضای نزولی بازاراست. دراین حالت تولید کننده میداند که باکاهش قیمت افزایش فروش ویا افزایش قیمت کاهش فروش خواهد داشت بنابراین برحسب اینکه هدف تولید کننده حداکثرسود با حداکثردرآمدویا هدف دیگری باشد، ترکیبی ازقیمت وسطح تولید (فروش) راکه مناسب با هدف مورد نظرباشد انتخاب میکند. ورود به بازارانحصار کامل برای تولیدکنندگان دیگرامکان پذیرنمیباشد. راه های مختلفی که این ورود را بجزممکن میسازد، میتواند اقتصادی ویا بجزاقتصادی باند مثلاً قانوناً انحصار تولید به یک تولیدکننده اختصاص داده شود وبا اینکه تولید کننده منحصربه فردعملاً ازکسب سودهای کلان (توسط پائین نگاهداشتن قیمت وبا کمترتولیدکردن) امتناع ورزد تا ورود به بازاررا ترغیب نکند. 3- بازارهای انحصاری چند جانبه:- دراین نوع ازبازارها تعداداندکی تولید کننده با تولیدکالا مشغول هستند. ممکن است کالای که توسط این تعداد اندک تولید میشود بایکدیگرمشابه باشد مانند منابع فولاد وممکن است کالای تولید شده توسط این تعداد اندک تولید کننده مشابه نباشد مانند نوشابه های غیرالکلی. ساختاراین نوع بازارها، این است که مثلاً چند تولید کننده فولاد وجود دارد که فولاد رابه بازارعرضه میکند وبا اینکه چندشرکت بزرگ وجود دارد که تولید موتررابه عهده دارند فولاد تولید شده توسط هرکدام ازاین تولیدکنندگان با دیگرتفاوتی ندارد وکاملاً قابل جایگزینی است، اما موترتولید شده ازتولید کنندگان بادیگری ازنظرطرح ومصرف ورنگ تفاوت دارد وی میتوانند جایگزینی یکدیگر شوند. به عبارت دیگردراین نوع ازبازارهای انحصاری چند جانبه جایگزینی بین کالاها امکان پذیراست. وی این جایگزینی کامل نمیباشد. دراین گونه بازارها تقاضای راکه هرتولیدکننده باآن روبرواست نمیتوان دقیقاً بیان نمود. دلیلش اینست که عمل ممد تولیدکننده برعمل تولیدکننده دیگراثرمیگذارد. بعضی سطح تولید ممد تولید کننده بر سطح تولید ، تولید کننده دیگراثرمیگذارد. چون تعداد تولدی کنندگان اندک است . کالاها قابل جایگزینی هستند وممدکدام ازتولیدکنندگان سهم عمده ای ازفروش وتولید رادربازاردراختیاردارند. به عبارت دیگرتصمیم گیری برای تولید بازارانحصار چند جانبه عمدتاً درفضای عدم اطمنان صورت میپذیرد.4
ادامه مطلب ... یک شنبه 22 فروردين 1395برچسب:نتایج کانکور 1395، نتایج کانکور افغانستان،د کانکور نتایج, :: 6:11 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
جمعه 11 دی 1394برچسب:, :: 8:25 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فصل اول تجارت بین المللی اصول نظریه تجارت بین الملل
نظریه های تجارت بین الملل درصدد هستند به سوالات ذیل پاسخ دهند 1- چه عوامل باعث بر قراری تجارت بین الملل یعنی صدور ورود کالا ها توسط کشورهامیشوند به عبارت دیگرچه عوامل ترکیب جهت ومیزان تجارت بین المللی را تعیین میکند. 2- کالا هادر بازار بین المللی براساس چه نرخی ( با چه قیمت ) بایکدیگر مبادله میشوند. به بیان دیگر نسبت مبادله حقیقی ( نرخ مبادله تهاتری ) براساس چه کمیت های بین کالا های صادراتی ووارداتی تعیین میگردد. 3- چیگونه کشورهای به طور کلی دنیا ازبرقراری تجارت بهره گیری میکنند و به چه میزان دراین فصل تلاش خواهم کرد با توجه به نظریه های مختلف به[1] این سولات پاسخ دهیم. تیوری تجارت بین الملل تیوری تجارت بین الملل بر پایه تیوری مصرفی به نام (تیوری برتری نسبی ) قرار دارد که اولین بار توسط دیوید ریکاردواقتصاددان مشهور قرن نوزدهم انگلستان ارایه شده است ریکاردوبه منظور نشان دادن منافع حاصل از تجارت با دیگر کشورها مثال های متعددی ارایه میکند که در زیر یک نمونه آن آورده شده است. دو کشور نروژ واسپانیا را در نظر بگیرید که هر کشورهای دارای زمین های زراعتی وسواحل دریای مناسب برای ماهی گیری هستند اما شرایط معتدل تر هوا در اسپانیا باعث میشود که این کشوردر هر دو زمینه کشاورزی وماهی گیری از کار آیی بالاتری برخوردار باشد. تعداد مساعات نیروی کار مورد نیاز در تولید هر تن از این دو محصول در کشور مذکور در جدول مشخص شده است.
برای ساده گی در مثال بالا دوفرض زیرانجام شده است. اولاً تنها هزینه تولید هزینه نیروی کار تصور کرد ثانیاً هزینه هر واحد نیروی کار [2]برای تمامی سطوح تولید ثابت فرض شده است به عبارت دیگرعرضه یا زیان های حاصل از مقیاس تولید در نظر گرفته نمیشود جدول اول نشان دهنده دونوع تفاوت درساخت هزینه دو کشور است اولاً تولید ماهی وغله درکشور اسپانیا درتولید هر کالا (برتری مطلق دارد ثانیأ به هزینه های فرصت مناسب بین دو کشور متفاوت است هزینه تولید هر یک از دو کالا را در هر دو کشور مورد ملاحظه قرار دهید در نروژ تولید یک تن ماهی به معنای ازدست رفته تولید یک تن ماهی دریک تن غله درآنجا است دراسپانیا تولید یک ماهی به مفهوم از دست دادن فرصت برای تولید دوتن غله است بنابر این درهزینه های فرصت ازدست رفته ماهی درنروژ ارزانتر از اسپانیا وغله اسپانیا ارزانتر ازنروژ است . 1- نظریه مرکانتلیست ها درمورد تجارت بین المللی مرکانتلیست ها تیوری تجارت بین المللی را برای بار اول علماً مطرح نمودند وسیاست های به خصوص را در زمینه پیشنهاد کردند مرکانتلیست ها طرفدار بیلانس تجارت مثبت بوده یعنی ازمازاد صادرات حمایه نمودند وطرفدار افزایش طلا ونقره درکشور بوده وعقیده داشتن که افزایش طلا ونقره درکشور ازطریق افزایش صادرا ت امکان پذیر است بناً ازواردات جلوگیری شود مطابق نظریه مرکانتلیست ها ثروت یک کشور ازروی موجودی فلزات قیمتی خاصه موجودی طلا آن کشور اندازه گیری میشود. امروز ما ثروت یک کشور را ازروی موجودی کل نیروی انسانی منابع مصنوع طبیعی که درتولید بکار برده میشوند اندازه میگیریم هرقدرثروت کشورزیادتر باشد مقدار کالا وخدمتی که میتواند دراختیار یک فرد قرار گیرد بیشتر وسطح زنده گی آن کشور بالاترخواهد بود. مکتب مرکانتلیست (سوداگری ) ازجمع آوری طلا طرفداری میکرد زیرا ازدید گاه[3] آنان ثروت واقعی کشور به حساب میآید دریک تجزیه وتحلیل پییچیده تر دلایل خرید پذیر دیگری نیز وجودداشت به کمک طلا پادشاه یک کشور میتوانست ارتش را تجهیزکند وسایل ابزار خریداری نماید وناهمگان مورد نیاز برای یک پارچه نگهداشتن قدرت خویش رافراهم آورد ومستعمراتی بدست آورده طلا زیاد تر به معنای افزایش مسکوک طلای درجریان وافزایش فعالیت تجاری بود به منظور جمع آوری طلا به کشورمی بایستی صادرات خود را تشویق وواردا ت محدود میکرد ولذا تولید واشتغال ملی را بالا میبرد. مرکانتلیست ها طرفدار کنترول شدید بر تجارت به وسیله دولت بودند آنها سعی میکردند نشان دهند که هدف های کشوراساساً درتضاد اند آنها ناسیونالیسم اقتصادی راتوصیه میکردند. برخی ازاین نظریات باتغییرات که درآنها داده شده به عنوان مرکانتلسیم جدید امروز نیز کماکان مطرح است ازسوی دیگر آدم اسمیت (دیگر ازاقتصاددان کلاسیک ) ازتجارت به عنوان بهتر برای کشورهای جهان حمایت میکرد سیاست تجارت آزاد تنها شامل استثنای چند بود یکی ازاین استثناًت حمایت ازصنایعی بود که ازلحاظ رفاه ملی اهمیت داشتند. که آنها ثروت وپول را اشتبها کردند وصرف افزایش پول موجب ازدیاد رفاه اقتصادی درکشور نمیگردد اما بعضی ازعلما این انتقادات را ردنمایند واین طور عقیده دارند که انتقادات خیلی ضعیف است زیرا هدف مرکانتلسیت ها به دست آوردن طلا ونقره نبوده بلکه هدف شان تقویه قدرت اقتصادی بوده چون طلا ونقره زیاد مرکانتلیست ها جهت رسیدن به بیلانس مثبت تجارت آن سیاست های اقتصادی را توسعه میدادند مرکانتلیست ها بخاطر پایین آوردن مصارف تولید یک سلسله سیاست های را پیشنهاد نموده اند قرارذیل است .[4] اول سیاست نفوس- مرکانتلیست ها طرفدار ازدیاد نفوس بودند وازدیاد نفوس چون ازطریق افزایش تولدات ومهاجرت ها امکان پذیر است آنها به این مقصد بودند افزایش نفوس با عث افزایش عرضه کارگرمیگردد.افزایش عرضه کار به نوبه خود موجب کاهش کار میگردد وپایین بودن سطح مزدها مصارف تمام شد زیاد موثر بوده زیرا درآن زمان عامل کاریک عمده درپروسه تولید . دوم تهیه مواد ارزان برای صنعت : به ارتباط مواد خام مرکانتلیست ها خواهان لغوه تعرفهای گمرکی بالای واردات مواد خام وهم چنان مخالف صدور مواد خام به خارج بودند ازاین رو خواستار وضع تعرفه های گمرکی بسیار بلند بالای صادرات مواد خام بودند . سوم ایجاد سهولت کریدتی ومالیاتی برای صنایع : برای انکشاف وتوسعه صنایع طرفدارتسهیلات ازقبیل تسهیلات کریدتی ومالیاتی برای صنایع داخلی بودند هم چنان وضع تعرفهای گمرکی بسیار بلند بالای واردات اجناس کار تمام وتشویق صادرات اجناس کار تمام بودند زیرا به عقیده آنان ازدیات واردات فلزات نجیبه را از کشورخارج میسازد ودرحالیکه افزایش صادرات اجناس کارتمام باعث ورود فلزات نجیبه درکشور میگردد. چهارم تشویق صنعت گران ومخترعین : صنعت گران باید تشویق حمایت وصنایع گردند تا امتعه تجارتی به مقدار کافی با کیفیت بهتر کمای گردد طروق ومناسبات عنعنوی تولید با ید به کارخانه های بزرگ ودارای کارگران واستادان ماهر باشد با شرایط بهتر مبدل میگردد. 2- نظریه کلاسیک ها درمورد تجارت بین امللی بعد از مرکانتلیست ها علما اقتصاد کلاسیک ازقبیل داوید هوم آدم اسمیت ریکاردو به طوری سیستماتیک وعلمی تیوری تجارت بین المللی را انکشاف دادند البته به عقیده بعضی ها سهم دبیت یو درانکشاف تیوری اقتصاد بین المللی بیشتر است اما به ارتباط تیوری تجارت بین المللی کلاسیک ها بیشتر ازریکاردو یاد میکنند. دبیت یو تیوری تجارت بین المللی مرکانتلیست مورد انتقاد قرار داده واهمیت واردات را به ارتباط انکشاف فکتور مهم شمرده هم چنان پول را وسیله تخنیکی برای ایجاد تسهیلات درتجارت تلقی نمود ومتذکر شد به اساس تیوری مقداری پول بیلانس تجارت برای مدت طولانی مثبت دوام کرده نمیتواند به اساس تیوری مقداری پول افزایش درعرصه پول موجب بلند رفتن سطح قیم میگردد. بنابراین اگر یک کشور دارای بیلانس تجارت مثبت که مرکانتلیست ها طرفدار آنها بودند باشد مقدار فلزات نجیبه درکشورکه اضافه صادرات بوده بیشتر گردیده ودرنتیجه سطح قیم درکشور مذکور افزایش میگردد. باافزایش سطح قیم درکشور متذکره قدرت رقابتی کشورمذکور کاهش میابد هم چنان کشور که دارای بیلانس مثبت نباشد کاهش درمقدارفلزات نجیبه که پول مروج را درزمان مرکانتلیست ها تشکیل میداد باعث کاهش سطح قیم ودرنتیجه باعث افزایش رقابتی کشور مذکور میگردد پس درنتیجه کشورکه دارای اضافه صادرات وبیلانس تجارت آن مثبت بود واردات افزایش میابد که دراین صورت به ملاحظه میرسد که بیلانس تجارت مثبت به طور متداوم بوده نمیتواند. آدم اسمیت درسال 1732 درمحله ای کوچک درشهر کوچکی دراسکاتلیند بدنیآمد پدراو[5] مدت کوتاهی قبل ازتولدش فوت کرد آدم اسمیت شدیداً به مادرش وابسته بود وتا سال 1784 که درگذشت بااو زنده گی میکرد. آدم اسمیت هیچگاه ازدواج نکرد اوبعد ازگزراندن تحصیلات ابتدای درزاد گاهش وارد دانشگاه شده ولاتین یونانی ریاضی وفلسفه اخلاق را تحصیل کرد اسمیت درسال 1764 به فرانسه رفت ودر آنجا با ولتر آشنا شد اودرفرانسه با " تورگوت " ملاقات کرد اسمیت دونیم سال خارج ازانگلستان به سر برد اوایل نوامبر سال 1766 به لندن مراجعت کرده ویک سال بعد به زادگاهش رفت اودراین جا شاهکارخود را بنام " ثروت ملل" انتشار داد چند سال بعد کتاب دیگری تحت عنوان رفاه ملت منتشر کرد آدم اسمیت بنیاگذار اقتصاد لیبرالیسم محسوب میشد دولت براساس عقاید اواجازه دخالت درامور اقتصادی افراد را ندارد اوبرخلاف مرکانتلیسم هاطرفدار آزادی فعالیت های اقتصادی بود اسمیت دخالت دولت را فقط دردفاع کشوروبرخی ازرشته های اقتصادی که بخش خصوصی تمایل به سرمایه گذاری درآنها ندارند مجازمیداند .اسمیت برخلاف فیزوگرات ها زمین را منبع اصلی ثروت تلقی میکرد ند نیروی کاررا نیز ازجمله عوامل تولیدی می پنداشت که درتولید موثر میباشد. آدم اسمیت یکی ازعلمای اقتصادی کلاسیک ها میگفت که اگر درهرکشور درتولید کالای که درآن کارآی بیشتر دارد تخصص یابد (بیش ازمصرف داخلی تولید نماید ) واین مازاد را باکالایی که درتولید کارآی کمتری دارد مبادله کند تولید هر دوکالایی که مورد مبادله قرار میگیرد افزایش خواهد یافت این اضافه تولید را کشورهای طرف تجارت بین هم تقسیم کنند لذا منافع حاصل ازتجارت ازتخصص درتولید وتجارت سرچشمه میگیرد این درواقع تعمیم منافع حاصل ازتخصص وتقسیم کار (مبادله) درسطح مناسبات بین المللی است که اسمیت آن را درسطح ملی نشان داده بود این منافع چنانچه دولت کمترین مداخله را دراقتصاد داخلی مینمود (یعنی دریک اقتصاد کاملأ آزاد ) وهم چنان تجارت بین المللی نیزآزادی بوده به حد اکثر میرسد ازآنچه که آدم اسمیت اقتصاددان معتقد بود تجارت آزاد عموماً منجر به حداکثر شدن رفاه جهانی خواهد شد ممکن است وضع محدودیت یکسان درمقابل جریان آزاددانه کالا خدمات وعوامل تولید ازجانب کشورهای با این هدف مغایر به نظر میرسد محدویت های تجارتی همواره درجهت توجیه رفاه ملی جنبه های عقلایی به خود می گیرد دردنیای واقعی این محدویت برای حمایت ازصنایعی وضع میشوند که درنتیجه واردات لطمه میبیند ازهمین رو محدویت های تجارتی به نفع محدودی ازافراد وبه زیان بسیاری است که باید قیمت های کالاهای تولیدی داخلی گرانترراتحمل کند. تیوری مزیت مطلق: اسمیت درکتاب خود بنام ثروت ملل نظریه مرکانتلیست ها راانتقاد نمود ومزایای[7] تقسیم کار وتخصص رادرساحه بین المللی بیان نموده است نظریات آدم اسمیت درمورد تقسیم کاروتخصص درساحه بین المللی متکی به تیوری وی که مزایای تقسیم کار وتخصص برای اقتصاد داخلی بیان نموده میباشد اسمیت عقیده داشت که اگر یک شخص تمام ضرویات زنده گی خود را خودش به تنهایی تهیه نماید مجبوراست به یک سطح بسیار پایین امرارحیات نماید اما اگر شخص مذکور خود را به تولید اجناس مصروف سازد که درتولید آن دارای مهارت وکفایت بیشتر است یقیناًازاجناس مذکورمقدار بیشتر تولید نموده واگر مقدار اضافه ازاحتیاج خود را با تولید اشخاص دیگر که آنها درتولید اجناس دیگر دارای مهارت وکفایت میباشند تبادله نمایند یقیناً به سطح بلند تر میتواند امرار حیات نماید پس اسمیت عقیده داشت که همان گونه که تقسیم کار وتخصص دراقتصاد داخلی با عث افزایش رفاه اقتصادی میگردد تخصص وتقسیم کار درساحه بین المللی نیز باعث افزایش مولدیت جهانی ودرنتیجه موجب افزایش رفاه اقتصادی درسطح جهان گردیده وکشورهای مشغول تجارت بین المللی همه ازمزایای تخصص وتقسیم کاربین المللی مستفید میگردند تیوری تجارت بین المللی آدم اسمیت بنام (تیوری مزیت مطلق مشهوراست ) معنی مزیت مطلق این است که هر مملکتی یک شی را به کمترین مصارف تولیداتی تهیه کنند وآسان ترین شرایط تولیدی برایش مهیا باشد پس باید درتولید آن تخصص پیدا نماید این کار وقتی صورت میگیرد که عوامل تولید همان شی درمملکت تولید کننده آن وفرت داشته باشد ( وافر ) البته میدانیم که تمام ممالک دنیا به عین کمیت وکیفت صاحب تمام عوامل تولید نیستند پس هر مملکت نظر به قدرت خود اشیای مختلفه را بهتر وبا مزیت مطلق تولید نماید وآنرا دربین خود تبادله نمایند ودرعوض اشیای را که تولید کرده نمیتوانند وارد نمایند این کار موجب تزیید تولید اجتماعی هر دوجانب طرف معامله میگردد که بالاخره رفاهیت اقتصادی راسبب میشود.
تیوری مزیت نسبی یا تیوری مصارف مقایسوی تجارت بین المللی : ( تیوری مزیت نسبی ریکاردو متکی به تیوری ارزش کار[8] میباشد به اساس تیوری ارزش کار درتولید اجناس تنها یک عامل تولید یعنی عامل کاردارای اهمیت است وارزش اجناس ازروی مقدار کاریکه برای تولید آن به مصرف میرسد تعیین گردد) بنابرین هرگاه برای تولید دومتاع عین مقدار کاربه مصرف برسد ارزش آنها باهم مساویست واجناس هم به اساس مقدار کاریکه درتولید آنها به مصرف میرسد باهم تبادله میشود درداخل یک کشورمناطق مختلفه خود را به تولید اجناس اختصاص میدهد اجناس مذکور رابامصرف تولید کمتر یعنی مقدار کار کمتر به مقایسه منطقه دیگر تولید مینماید همین موضوع رامیتوانیم درسطح جهانی درنظر گرفته وچنین ادعا کرد که هرکشور باید خود رابه تولید متاعی مصروف سازد که آن متاع رانظربه ممالک دیگر به مصارف تولید کمتر یعنی مقدار کار کمتر تولید نماید بنابراین به اساس عقیده ریکاردو هرگاه کشورها به اساس مزیت نسبی تولید نمایند وتبادله بین المللی سهم گیرند این تخصص وتبادله باعث ایجاد مزیت برای کشورهای شاملی تجارت ودرنتیجه موجب افزایش رفاهیت اقتصادی کشورهای متذکره میگردد. بااستفاده ازمثال خود ریکاردو تیوری مزیت نسبی ریکاردو راتوضیح میدهند ومطالعه مینمایم که چیگونه کشورها درصورتیکه ازمزیت مطلق برخوردارنباشند باهم تجارت نمایند وازتجارت مستفید گردند. ریکاردو درمثال خود دوکشورانگلستان وپرتغال ودو متاع یعنی تکه وگندم رادرنظرگرفته است.
ازروی مثال فوق به ملاحظه میرسد که پرتغال ازنگاه[9] مصارف تولید درتولید هردومتاع دارای مزیت مطلق است درحالیکه انگلستان درتولید هردومتاع مواجه به عدم مزیت مطلق بوده وبه مقایسه پرتغال هر دومتاع رابا مصارف کار بیشتر تولید مینماید. امااگر مزیت نسبی درنظر گرفته شود موضوع طوری دیگری خواهد بود هرگاه به طوری نسبی موضوع رادرنظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید که انگلستان باوجودداشتن عدم مزیت مطلق درتولید هردومتاع باهم ازتجارت منفعت میبرد هرگاه خود رابه تولید متاعی اختصاص دهد که درتولید آن ازمزیت نسبی بیشترویابه عباره دیگرازعدم مزیت مطلق کمتربرخورداراست هرگاه به طوری نسبی میباشد برای اینکه مزیت نسبی این کشورها رادرتولید امتعه مورد بحث تعیین نمایم ازنسبت های عمودی استفاده مینمایم. %66/66/0=80/120= مصرف تولید گندم درپرتغال به مقایسه انگلستان %90/90/0=90/100= مصرف تولید تکه درپرتغال به مقایسه انگلستان یعنی مصارف تولید یک کیلو گرام گندم درپرتغال 66% مصارف تولید یک کیلو گرام گندم درانگلستان است وهم چنان مصارف تولید یک متر تکه درپرتغال 90% مصارف تولید یک متر تکه درانگلستان است ازروی نسبت های فوق به این نتیجه میرسیم که بااینکه پرتغال هر دومتاع رانظر به انگلستان است کمتر تولید مینماید اماگندم رابه مقایسه تکه نظربه انگلستان بیشتر ارزان تولید مینماید. تیوری مزیت ریکاردو بالای یک سلسله فرضیه های استوار است که فرضیه های مذکور رامیتوان طوری ذیل خلاصه نمود . 1 تنها هردوجنس دردومملکت درنظر گرفته شود. 2 قیمت فی واحد جنس ازروی مصرف کارتعیین میشود. 3 تغییر مقدار تولید سبب تغییر مصارف فی واحد نمیگردد. 4 عوامل تولید به صورت کامل استخدام شده ودر داخل مملکت آزادانه حرکت کرده میتواند. 5 مصارف ترانسپورت مد نظر نیست . 6 رول پول بیطرف است . 7 تغییر ساختمان وقت ریکاردو اما دراین جا فرض شده که وقت توافق مساوی به صفر است. انتقادات بالای تیوری مزیت نسبی :[10] اگرچه تیوری ریکاردو برای انکشاف تیوری تجارت خارجی دارای اهمیت است اما فرضیه های نام برده اکثراًغیر واقعی وناقص است. 1- ریکاردو درتیوری خویش هر مملکت رادرنظر گرفته درحالیکه درساحه بین المللی ممکن است یک مملکت باچندین مملکت دیگر روابط تجارتی داشته باشد البته طوری که میدانید هدف مدل ساده ریکاردو به ارتباط تجارت بین المللی وهم چنان هدف سایر مدل های اقتصادی اینست که ازپیچیده بودن موضوع بکاهد وموضوع راسریعتر قابل فهم بسازد. زیرا اگر تمام عوامل دریک مدل شامل ساخته شود مدل فوق العاده مغلق گردیده ودرک آن مشکل میگردد البته به ارتباط مدل ریکاردو میتوان چندین متاع ویا چندین کشورشامل سازیم بدون اینکه دراصل تیوری تغییر وانمودگردد. اما موضوع مورد مطالعه رامشکل میسازد پس با اساس تیوری اهمیت نسبی گفته میتوانیم یک کشور اجناس راکه صادرمینماید درآن دارای مزیت نسبی است. 2 ریکاردو مدل خود اشیا رادرنظرگرفته وپول راازمیان کشیده درحالیکه اقتصاد امروزی اقتصاد طبیعی نبوده بلکه بیشتر اقتصاد پول وکریدت است ازین جهت پول باید درتحلیل آورده شود به حیث مصرف تولید تنها عوامل تولید کار راقرار داد نمودند درحالیکه درمصارف تولید دیگر عوامل تولید نیز شامل است اما باید گفت که میتوانیم همه عوامل تولید رادرنظر میگیریم وازدیدگاه مصرف مجموعی مزیت نسبی رابین کشورها دریابیم بنابراین هر کشور که یک متاع مشخص رابه مصارف مجموعی کمتر تولید مینماید درتولید متاع مذکور دارای مزیت نسبی میباشد. 3 انتقاد دیگری بالای میتود ریکاردو درنظر نه گرفتن مصارف ترانسپورت است چنین استدلال شده که امکان دارد که درمورد بعضی اجناس مصارف ترانسپورت آن چنان زیاد باشد که مزیت نسبی یک کشوررا درتولید یک متاع ازبین ببرد این به این اسناد میتوان ازدونگاه پاسخ ارایه نمود.[11] الف: مصارف ترانسپورت ممکن آنقدر زیاد نباشد یابه عباره دیگر مزیت نسبی هر کشور آنقدر زیاد باشند که مصارف ترانسپورت یک جز ناچیز به شمار رفت وبنابر آن اهمیت مزیت نسبی کشوررا منحصر نسازد براساس تیوری مزیت نسبی ریکاردو منفعت ازتجارت بین المللی به یک کشور به حیث کل تعلق میگیردد یعنی منفعت به تمام کشورمیرسد واضح نه نموده که کدام افراد ویا گروپ ها ازتجارت بین المللی مستفید میشود بنابر این واضح نیست که آیا دروضع اقتصادی همه باشنده گان کشوربهبودبه عمل می آیند یا خیر علمای اقتصاد کلاسیک طرفدارتجارت آزاد بودند وبنابر این ازنگاه قرضه تجارت آزاد یک کشورمیتوان مورد انتقاد قرار گیرد زیرا اگر تجارت آزاد رفاه اقتصادی همه باشنده گان یک کشور راافزایش ندهد وصرف یک گروپ یاگروپ های به خصوص ازتجارت آزاد مستفید گردند دراین صورت تجارت آزاد باید مورد انتقاد قرارگیرد. باوجود انتقادات فوق نیاید فکرگردد که این تیوری اهمیت خود راازدست داده است زیرا دردوره بعدازریکاردو تا امروز به توسعه واصلاح این تیوری کوشش شده است تامفهوم عملی وواقعی آن افزایش یابد.
متکی به تیوری ریکاردو ویک کشوری رادرنظرمیگیریم که دومتاع یعنی تکه وگندم تولید نموده میتواند واینکه چه مقداری ازهردومتاع رامیتواند تولید نماید مربوط به تجهیزعوامل تولید وسطح دانش تخنیکی آن مملکت میباشد فرضاً اگر تمام عوامل تولید برای تولید تکه درپرتغال مصروف ساخته شود میتواند به اندازه ob (و یا120 ساعت کار واحد ) ویادرصورت تولید گندم به اندازه OA یا100 ساعت کار واحد آنرا تولید نمایم دریک حالت اقتصاد بسته چون این مملکت با کدام مملکتی دیگری رابطه ندارد پس باید یک قسمت عوامل تولید را برای تولید گندم ویک قسمت آنرا برای تولید تکه مصروف بسازد. زیرا مصرف کننده گان هم تکه میخواهد وهم گندم .[12]
3 : نظریه نیو کلاسیک ها درمورد تجارت بین المللی تیوری تجارت نیوکلاسیک ها تیوری مدرن تجارت بین المللی را تشکیل میدهد این تیوری تقسیم عوامل متفاوت رابرای ایجاد تجارت بین کشورها را ارایه داشته است بیان گران تیوری تجارت نیو کلاسیک ها دردوعالم سویدنی بنام های اکثیر واولسن میباشد که بنام تیوری تجارت اکثیر وبعضاً یاد میگردد تیوری تجارت بین المللی نیوکلاسیک ها علت بوجود آمدن تجارت خارجی را متفاوت بودن تجهیزعوامل تولید بین کشورها میدانند به اساس این تیوری چون عوامل تولید درهرکشور یکسان تقسیم نشده کشورهای مختلف مقادیر مختلف عوامل تولید را دارند. لهذا این موضوع باعث گردید تا تجارت بین المللی بین کشورها بوجود آید. مدل تیوری تجارت بین المللی اولسن واکثیر ومدل دوکشور دومتاع بوده اما بر خلاف ریکاردو دوعامل تولید رادرنظرگرفته اند.( عامل کار وسرمایه ) چون به اساس این تیوری تفاوت درتجهیز وعوامل تولید بین کشورها باعث تجارت میگردد پس هرکشورکه دارای مقادیر بیشتر سرمایه اند صادرات شان را اشیای تشکیل میدهند که درآن سهم سرمایه بیشتر است هم چنان ممالک که دارای مقدارعامل زیاد کاردارند صادرات شان را اشیای تشکیل میدهد[13] که ازنگاه عامل کارتشدیدی است سوال که مطرح میگردد این است که چه وقت گفته میتوانیم یک کشورازنگاه عامل کارویا ازنگاه عامل سرمایه غنی است. به منظور تثبیت نمودن این که غنی بودن کشورها را ازنگاه عوامل تولید تعیین نماییم دومعیار موجود است اول ازنگاه مقدارعوامل تولید ازنگاه میتوانیم کشورهای رابه غنی بودن ازنظرسرمایه ویاکارتقسیم نمود فرضاً گفته میتوانیم که کشورA به مقایسه کشورB ازنظر مقدارعامل سرمایه غنی است اگر درکشورA نسبت سرمایه به کارنظربه کشورB بزرگترباشد. وازنگاه عوامل تولید قیمت عوامل تولید وقتی گفته میتوانیم که کشورA به مقایسه کشورB ازنگاه عوامل سرمایه غنی تراست اگر قیمت سرمایه درکشورA به مقایسه کشورB ارزانتر باشد. تیوری تجارت بین المللی نیو کلاسیک ها وقتی صدق مینماید که کشورها را به غنی بودن ازنگاه وازنگاه کاربه اساس معیار دوم تفکیک نمایم زیرا درمعیار اول دیده میشود که تنها جنبه عرضه درنظرگرفته شده است وجنبه تقاضا فراموش شده درحالیکه درمعیاردوم چون قیمت به اساس عرضه وتقاضا تعیین میگردد پس عرضه وتقاضا هر دونظر گرفته شده است اگر تنها درنظر گرفته شود ممکن است مقدار یک عامل مثلاً سرمایه ازمقدارکم است ممکن تقاضابرای عامل مذکور زیاد نباشد ودرنتیجه قیمت عامل سرمایه به مقایسه کشوردیگر عامل مذکور به مقدار وافر است ودرعین حال تقاضا برای سرمایه آن زیاد است پایین تر باشد. 1- ازنگاه مقدارعوامل تولید : ازنگاه این معیار میتوانیم کشورها را ازنگاه غنی بودن سرمایه وغنی بودن ازنگاه کارتعیین نمایم یعنی گفته که کشور A به مقایسه کشورB ازنگاه عامل سرمایه غنی است اگر درکشورA نسبت سرمایه وکارنظربه کشور B بزرگترباشد. 2- ازنگاه قیمت عوامل تولید : به اساس قیمت عوامل تولید وقتی گفته میتوانیم که کشورA به مقایسه کشور B ازنگاه عامل سرمایه غنی تراست اگر قیمت سرمایه درکشور A به مقایسه کشور B ارزانترباشد تیوری تجارت بین المللی نیوکلاسیک ها وقتی صدق مینماید که کشورها را به غنی بودن ازنگاه عامل سرمایه وغنی بودن ازنگاه عامل کاربه اساس معیار دوم تفکیک نماییم زیرا درمعیار اول قسمیکه علمای کلاسیک تنها جنبه عرضه رادرنظرگرفته بود درنظر رفته شود وجنبه تقاضا گردد درحالیکه درمعیا ردوم چون قیمت به اساس عرضه وتقاضا تعیین میگردد پس عرضه وتقاضا درنظرگرفته شده میتواند زیرا اگر تنها عرضه درنظرگرفته شود ممکن است مقداریک عامل مثلاً سرمایه دریک کشوربه مقایسه کشوردیگربیشتر باشد اما کشوریکه عامل سرمایه ازنگاه مقدارکم است ممکن تقاضا برای عامل مذکورزیاد نباشد ودرنتیجه قیمت عامل سرمایه به مقایسه کشور دیگرکه مقادیر زیاد عامل مذکور را دارد ودرعین حال تقاضا برای آن زیاد است پایینترباشد .[14] تاثیرتجارت بین المللی بالای قیم عوامل تولید : به اساس تیوری تجارت بین المللی نیوکلاسیک ها اختلاف درمصارف مقایسوی بین کشورها ناشی ازاین است که کشور های مختلف دارای مقادیرمتفاوت عوامل تولید میباشد واین کارباعث ایجاد اختلاف درمصارف مقایسوی درنتیجه باعث ایجاد تجارت بین المللی میگردد به اساس این تیوری اگر تجارت بین المللی آزاد گذاشته شوداین آزاد بودن تجارت اجناس باعث میگردد که قیمت عوامل تولید بین کشورها به طرف مساوی شدن تقرب نماید.به عبارت دیگر تجارت آزاد اجناس جانشین عدم انتقال عوامل تولید بین کشورها میگردد زیرا طوری که میدانیم قیمت که به یک عامل تولید پرداخته میشود مساوی به سهم عامل مذکوردرتولید نهای آن میباشد پس کشوریکه ازنگاه سرمایه غنی است چون برای واحد عامل کارمقدار کار بیشتر سرمایه به دست راس دارد بنابرمولدیت نهای عامل سرمایه پایین است ودرنتیجه بهره که به عامل سرمایه تادیه میشود نیزپایین است وبرخلاف کشوریکه ازنگاه کارغنی است چون برای هرعامل سرمایه مقدارزیاد عامل کارموجود است درنتیجه مولدیت نهای عامل کارپایین میباشد ودرنتیجه عامل مذکورپرداخته میشود پایین میباشد بعد ازآغازتجارت بین المللی کشوریکه ازنگاه عامل سرمایه غنی است تولید اجناس سرمایه بررا به منظورصادرات[15] بیشتر توسعه میدهد درنتیجه تقاضا به عامل سرمایه بیشترمیشود واین افزایش درتقاضا برای عامل مذکورباعث میگردد که قیمت عامل مذکور افزایش یابد پس قیمت سرمایه درکشوریکه ازنگاه عامل سرمایه غنی است روبه افزایش میگذارد به عین ترتیب کشوریکه ازنگاه عامل کار غنی است بعد ازآغاز تجارت بین المللی قیمت کار افزایش میابد باید پس به طورخلاصه اگرتجارت بین المللی اجناس آزاد گذاشته میتوانیم که به اساس تیوری تجارت بین المللی نیوکلاسیک ها قیم عوامل تولید بین کشورهای مختلف به طرف مساوی شدن حرکت مینماید البته تساوی کامل قیم عوامل تولید بین کشورها امکان پذیر نیست وآن زمانی میتواند تحقق یابد که انتقال یا تحرک آزادانه عوامل تولید بین کشورها صورت گیرد. تاثیر تجارت بین المللی بالای توزیع عوامل تولید : به اساس تیوری ریکاردو به این نتیجه میرسیم که کشورهای شامل تجارت بین المللی منفعت میبرند زیرا که تجارت بین المللی کشورها موردبحث راقادرمیسازد که خارج ازامکانات منحنی تولید خود مصرف نمایند به عباره دیگر به این نتیجه میرسیم که کشورهای شامل تجارت بین المللی افزایش میابد باید متذکرگردید که منفعت ازتجارت بین المللی به یک کشوربه حیث کل تعلق میگیرد واضح نیست که آیا تجارت بین المللی همه افراد کشوررامستفید میسازد ویا اینکه گروپ های به حصص ازتجارت بین المللی منفعت میبرند وانتقاد ک هبه تجارت بین المللی آزاد وارد گردیده مخصوصأ به این ارتباط است تاثیرتجارت بین المللی بالا ی توزیع عاید چیگونه است وآیا همه افراد جامعه ازتجارت بین المللی را بالای توزیع عاید قرارذیل مورد بحث قرارمیدهیم . 1 ازنگاه عوامل تولید که درتولید امتعه به خصوص دارای تخصص کامل اند عوامل تولید به متاعی که کشور درآن دارای عدم مزیت مقایسوی است دارای تخصص میباشد بعد ازآغازتجارت بین الملی متضررگردد زیرا با آغازتجارت بین المللی کشورمذکور درتولید اشیا راکاهش خواهد داد که درآن دارای عدم مزیت مقایسوی است پس عوامل تولید که به صنعت اجناس اخیرالذکر دارای تخصص کامل اند درصنایع توسعه یافته امکان استخدام برای شان کمتر میسربوده ویا باعاید کمتر استخدام میگردند ودرنتیجه ازتجارت بین المللی متضررمیگردند وسطح رفاهیت شان کاهش میابد مقایسوی ست پس عوامل تولید که به منفعت اجناس اخیر الذکر دارای تخصص کامل اند درصنایع توسعه یافته امکان استخدام برای شان کمتر میسربوده ویا با عاید کمتراستخدام میگردند ودرنتیجه ازتجارت بین المللی متضررمیگردند وسطح رفاهیت شان کاهش میابد.[16] 2عوامل تولید که دارای تخصص کامل نیستند وآزادانه میتوانند بین مشاغل مختلفه درحرکت باشند فرضأ یک کشور ازنگاه عامل سرمایه غنی است ومیدانیم که بعد ازآغازتجارت بین المللی کشورمتذکره تولید اشیای را که سرمایه براست وتولید اشیای را که کاربر است مقدارزیاد عامل کارفارغ میگردد باتولید اجناس سرمایه برمقدارکم عامل کارجذب میگردد ودرنتیجه زمینه استخدام عامل کارکاهش یافته وبالاخره عایدی که به عامل کارمیدهد واین خود باعث کاهش رفاهیت اقتصادی عامل کارمیگردد. البته عکس این حالت درکشوریکه ازنگاه عامل کارغنی است به وقوع می پیوندد پس خلاصه میگویم عامل که طوری تشدیدی درصنایع که با واردات دررقابت است بکارمیرود معمولاً باآغاز تجارت بین المللی متضرر میگردند . پالیسی متذکره باید باپالیسی توزیع مجدد عاید همراه باشد تا با پالیسی توزیع مجدد عاید ضرریکه ازناحیه تجارت بین المللی آزاد برگروپ های به خصوص میرسد جبران گردد البته این موضوع راعلمای اقتصاد کلاسیک درنظرگرفته بود . توضیحات فوق مارا به این نتیجه میرساند که تجارت آزاد بین المللی وقتی مورد حمایه قرارگرفته میتواند که با پالیسی توزیع مجدد عاید همراه باشد واین خود ایجاب مداخله دولت را دراموراقتصادی می نماید .
[1] محتشم دولت شاهی دوکتور طهماسب اقتصاد بین الملل- تجارت بین الملل- مالیه بین الملل انتشارات تهران سال 1382 ص 32 [2] روزبهان محمود تیوری اقتصاد کلان – انتشارات تابان تاریخ انتشار1383 ص 234- 235 1- ایران پرور ترجمه هدایت –گل ریز حسن تیوری ومسایل اقتصاد بین الملل – چاپ ششم تهران سال 1383 صفحه 21 [4] نجفی – پوهنمل نرگس لکچر نوت درسی اقتصاد بین المللی سمستر پنجم 1383 [5] محتشم دولت شاهی دوکتور طهماسب اقتصاد بین الملل – تجارت بین الملل – مالیه بین الملل انتشارات تعران سال 1382 صفحه 27-28 [6] ایران پرور ترجمه هدایت – گلریز حسن تیوری ومسایل اقتصادبین الملل چاپ ششم 1380 صفحه 22-23
[7] نجفی پوهندوی استاد نرگس لکچر نوت اقتصا د بین المللی 15- 25 سا ل 1383 [8] از همان اثر [9] از همان اثر ادامه مطلب ... جمعه 11 دی 1394برچسب:, :: 7:23 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فصل اول ماهيت وسير تاريخي بودجه: 1 ـ مفهوم بودجه: کلمه بودجه از زبان لاتيني بنام بولگا معمول بود که معني بکس چرمي را افاده مي نمود بعد تر اين کلمه در زبان فرانسوي بنام Baudette)) استعمال گرديد و معني فوق را افاده مي نمود، به مرور زمان اين کلمه در زبان انگليسي نيز بنام ) Budget ) معمول ومروج گرديد نهايتاً اين کلمه از زبان انگليسي به ساير زبانها از جمله زبان فارسي وارد شد مفهوم ومعني اوليه بودجه چنانکه اشاره گرديد افاده ميشد. اصطلاح بودجه در فرانسه براي اولين بار در سال 1814 م بصورت رسمي در مورد عوايد ومصارف دولت بکار برده شد واز آن تاريخ به بعد بصورت تدريجي در ساير کشور ها نيز رواج يافته که اين اصطلاح امروزنيز در اکثر از کشور بنام بودجه ياد ميگردد. 2. ماهيت بودجه: در مورد بودجه تعاريف ذيادي ارائه شده که در اينجا مهمترين انها تذکر داده ميشود: به اساس تعريف کلاسيک ها ـ بودجه عبارت از يک سندی است که در آن عوايد ومصارف دولت براي يک مدت معين و معمولاً براي يک سال پيش بيني وتصويب ميگردد. برطبق يک تعريف ديگر، بودجه عبارت از به مقابل قرار دادن عوايد منظم پلان شده ومصارف منظم پلان شده دولت به يک دوره بودجوي آينده به شکل قانوني مي باشد. در بين تعاريف زيادي که براي بودجه ارائه شده است امروز عموميت وشهرت ذيادي راتعريفي دارا مي باشد که توسط فريتس نويمارک(fritz neumark) ارادئه شده است .بر طبق تعريف موصوف بودجه عبارت ازيک طرح منظم و به مقابل قراردادن مصارف پلانشده وتخمينات عوايد پيش بيني شده براي تکافوي اين مصارف در يکدوره معين معمولاً يک سال آينده است . اين تعريف نظربه تعاريف که راجع به بودجه ارائه شده است جامع تر مي باشد[1]. مقرره بودجه افغانستان نيز بودجه را طور آتي تعريف مي نمايد: بودجه عبارت از سند قانوني دولت است که در آن جميع عوايد ومصارف براي موعد معين معولاً يک سال تعين گرديده وانعکاس دهنده تمام فعاليت ها وانکشافات در ساحات اقتصادي ـ اجتماعي ـ دفاعي ـ کلتوري وسياسي مي باشد [2]. گفته شدکه بودجه ماهيت پيش بيني دارد به ارتباط برنامه ها و عمليات محتواي آن اشاره مي کند واز همين رو مي توان بودجه رايک برآورد و پيش بيني ازآينده دانست. 3. سير تاريخي بودجه در جهان: بشر در مراحل اول زندگي به مزيت زندگي گروهي پي برد، زيرا در زندگي غير اجتماعي راه هاي پيشرفت و انکشاف و سويه حياتي انسان ها ناچيز و غير قابل توجه بود، بناً بشر در فکر زندگي اجتماعي يا گروهي افتاد. و بدين ترتيب تهداب اجتماعي بودن، بنيان گذاري شد و بشر اوليه و غير متمدن حيات يا زندگي اجتماعي را آغاز نمود. در طريقه زندگي گروهي و اجتماعي به روي اين مسئله که مورد توجه افراد اجتماع واقع گرديد و بسيار ضروري پنداشته شد تا حکومت و دولت به وجود آيد که امور زندگي آنان را تنظيم نمايد و مسايل مربوط به اجتماع را سازمان دهد. و در برابر تهاجمات از آنان دفاع و امور رهبري آنان را به عهده داشته باشد. دولت بزرگترين شکل هيئت اجتماع مي باشد مقصد از موجوديت تأمين و تنظيم منافع مشترک جامعه بوده و خدمات عامه کاملاً توسط آن ايفا و به تحقق مي رسد. دولت داراي تشکيلاتي مي باشد که به وسيله آن امنيت تأمين ميگردد و خدمات را به منظور بهبود حيات جامعه به مرحله اجراء قرار مي دهد. تشکيلات دولت استقرار و ثبات حاکميت و پيشرفت اهداف آن مصارف را ايجاب مينمايد که بايد در دسترس دولت قرار داشته باشد. براي تأمين مصارف دولت و به تحقق رسيدن اهداف آن بايد عوايد موجود باشد، جستجو منابع عايداتي و طروق و جمع آوري و مصرف آن در طول تاريخ مربوط به ماهيت حکومت و رژيم ها مختلفه اجتماعي و بالاخره ومستلزم نوع از انواع ترتيب و تحليل بودجه بوده مي باشد. در مورد مفهوم و ماهيت بودجه قبلاً تذکر به عمل آمد. بودجه دولت را وقتي مي توان عملي دانست که بخواست اکثريت جامعه جواب مثبت داده موانع رشد و انکشاف را بر طرف ساخته و باعث پيشرفت و طرقي کشور گردد. در مورد پيدايش بودجه بايد گفت که شروع و اجراي بودجه همزمان با پيدايش حکومت مشروطه در سال 1215م بوده است. تصويب پلان مصارف ادارات دولتي از طرف دولت از سال 1733 م در کشور انگلستان آغاز گرديد براي بار اول در پارلمان آن کشور اظهار شد که پارلمان نتنها ماليات را به تصويب مي رساند بلکه نسبت به مصارف و عوايد دولت نيز اظهار نظر مي نمايد. بالاخره در اوايل قرن 18 موضوع تصويب بودجه در کشور انگلستان مروج گرديد. آغاز روش کامل در امر بودجه را بايد اوسط قرن 19 يعني سال 1861 م دانست. قانون نظارت از اجراي بودجه به تصويب رسيد بودجه در انگلستان و ساير کشور هاي ديگر آن وقت از اين روش پيروري مي نمودند در کشور فرانسه اين جريان با آغاز انقلاب کبيرفرانسه در آن کشور در سال 1789م بود آغاز گرديد. در ايالات متحده امريکا بعداز اعلان استقلال آن کشور به موجود قانون اساسي حق وضع ماليات به کنگره ملي امريکا داده شد. تصويب بودجه به صورت فعلي يعني بودجه کامل امروزي که تمام عوايد و مصارف کشور را در بر ميگيرد در کشور مذکور عملي شد و تحت اجراء قرار گرفت. ولي اين امر در کشور هاي مختلف به درجه قدرت و ضعف اصول مشروطيت و حقوق و اختيارات پارلمان در آن کشور هابوده است. 4. سير و تکامل تاريخي بودجه در افغانستان: از آنجايي که مسايل مالي و اداري مانند ساير موارد ديگر با اوضاع سياسي اجتماعي اقتصادي و طبيعي کشور ها ارتباط نزديک دارد همانگونه تحولات وارده در يکي از اين عرصه ها انگيزه موثر را براي ديگر گوني و پي ريزي ديگر فراهم مي سازد بنابر ملاحظات متزکره ووابستگي مسائيل مالي به طرز نظام اداري و اساسي جامعه تشکيلات مالي کشور نيز قبل از حصول استقلال اغلباً استقرار نداشت قواعد وقوانين ادارات مربوط آن مفيد نبوده است . آغاز طرح و تطبيق سيستم هاي مالي در افغانستان هم آهنگ و هم زمان باتشکيل اولين سيستم هاي دولت صورت گرفته است ولي در باره اينکه امور مالي متزکره و سيستم هاي مالي مربوط به آن از جانب کدام يک از سازمانهاي دولتي اداره ميشده است وطرز کار ان چگونه بوده وچه نام عنوان داشته است اسناد مدلل موجود نيست اما بعضي تحقيقات اجتماعي وتاريخي نشان ميدهد در عصر غزنويان چنين اداره موجود بوده است که وظايف دخل وخرچ دولت را به عهده داشته است. در عصر احمد شاه بابا نيز مرجع بنام ديوان اعلي وظيفه مالي واداري در بار کشور را انجام ميداد که مسؤل آن لقب ديوان بيگي را داشت، موجود بود[3] . در سلسله متعاقب هم اين ماموريت دولتي بنام هاي وکيل الرعيا ، امين الملک ومستوفي الممالک ياد ميشد در عصر سلطنت امير شير علي خان نيز وزير ماليه بنام مستوفي الممالک ياد ميگرديد . تااينکه در اواخر دوران امير عبدالرحمن خان يک اداره نسبتاً منظم مالي به عنوان مستوفي الممالک در مرکز ايجاد گرديد وادارات ديگر ان تحت نام سر دفتر داري در ولايات ، محلات وعلاقه داري ها به ميان آمد امور مالي و حسابي را عهده دار بودن منابع مالي آن وقت را قسماً ماليات مستقيم تشکيل ميداد . بالاخره در سال 1298ش يعني قبل از حصول استقلال افغانستان در زمان امان الله خان حسابات دولت به اساس دفاتر روزنامچه صورت ميگرفت که بر طبق اصول سياق ورفورم ترتيب ميشد. (اصول سياق عبارت از طرزوسبک ورفورم عبارت ازشکل اعداد است که برطبق آن بعدازختم هرسال مالي خلاصه حسابات دولت ساخته ميشود).نظام بودجه به شکل مدرن وفعلي آن در آن زمان قسماً وجود نداشت به اين معني که عوايد دولت به اساس حسابات سال ما قبل در حساب موجود ياحسابات درجريان تثبيت گرديده ومصارف دو لت بدون پلانگزاري ياپيش بيني اجرا ميگرديد . درسال 1299ش درعوض اصول سياق ورفورم اصول دفتري جاگزين گرديد که متشکل از پنج دفتر بود بر طبق اين اصول حسابي تمام حسابات دولت بصورت سال تمام با اسناد آن در پايتخت ارسال و متمرکز ميگرديد. اين اصول تاسال1303ش دوام نمود ودر سال 1303ش توسط اصول شهريه تعويض گرديد . تفاوت را که اصول شهريه از اصول دفتري دارا بود عبارت از اين بود که در اصول دفتري حسابات دولت بصورت سالانه امادر اصول شهريه حسابات دولت بصورت ماهوار ترتيب ميگرديد . ومطابق به اين اصول حسبات دولت ماهانه ترتيب ميگرديد از اين جهت اين اصول بنام اصول شهريه مسمي گرديده است .سيستم بودجه وپيش بيني عوايد ومصارف در نظام مالي افغانستان در سال1299 ش بوجود آمد ولي با بوجود آمدن اين اولين نظام بودجه در افغانستان هم چنان سعي بعمل آمد تابين خزانه شاهي در آن زمان وبودجه دولت يک تفکيک به عمل آيد. اين سيستم بودجه درسال هاي اغتشاش يعني بين سالهاي 1307ـ1308 دوباره توسط اصول سياق ورفورم عوض گرديد وبراي مدت( 9) ماه دوره اغتشاش دوام نمود بعداً اصول شهريه دوباره جايگزين اين اصول گرديد و تاسال 1214ش دوام نمود . درسال 1315 ش به مشوره يک نفر متخصص ايتاليوي بنام موسيوژنيو مانچولي تحولات وتغيرات آتي در طرز حسابات وبودجه دولت بوجود امد:
ترتيب اسناد به شعبات اجرائيوي محول ساخته شده وکنترول ومحاسبه آن به دواير محاسبه تعويض گرديد .
چون سيستم مانچولي نهايت ساده وبسيط بود از آن جهت درمدت کمتر از دو سال درتمام کشور عموميت پيدا کرد . ولي بعد ازگذشت چند سال يعني در سال هاي ذيل
1328ـ 1332ش سيستم مانچولي توسط موسيوکلمان فرانسوي مورد غوروبررسي قرار گرفته وبا بعضي تعديلات جزئي او دوباره مورد تائيد قرار گرفت. وبعداً درسال 1333ش سيستم مضاعف توسط نيازي شاهي که يک متخصص ترکي بود پيش نهاد گرديد اما اين سيستم هنوز بصورت کامل مورد تطبيق قرار نگرفته بود که درسال 1338 ش بودجه دولت به شکل فعلي توسط موسسه P.E.S امريکائي طرح وتطبيق گرديد و تا امروز مورد اجرا وعملي ميگردد. بودجه دولت در واقعيت انعکاس دهنده فعاليت هاي عمومي دولت بوده وبنابران هرقدر سهم بيشتر رادرعايد ملي دارا باشد به همان پيمانه تاثيرات بيشتر را بالاي وقايع اقتصاد مجموعي واقتصاد فردي وارد مي نمايد. بودجه دولت در يک کشور اساساً تابع عايد ملي وعايد ملي به نوبه خود تابع به حجم تقاضاي مجموعي يا به مفهوم وسيعتر تابع به تحولات وتغيرات اوضاع عمومي اقتصادي مي باشد. چون اوضاع عمومي اقتصادي هميشه در حال تغير است ازين جهت عايد ملي و بودجه دولت نيز مطابق به شرايط واوضاع عمومي اقتصادي متحول بوده و نظر به شرايط و اقتضاعات زمان فرق مي نمايد[5].
[1] پوهاند عبدالله، حقايقي، سياست بودجه، مطبعه بهير، سال 1381، ص 2 [2] مقرره بودجه ، وزارت عدليه کابل سال 1353 صص 4-6 [3] لکجر نوت تيوري بودجه ، پوهيالي همايون احسان، صنف دوم پوهنحي اقتصاد،1382 [4] عبدالله حقايقي، همان اثر، ص 171 [5] عبدالله حقايقي، همان اثر،ص 172 ادامه مطلب ... جمعه 11 دی 1394برچسب:معرفی سازمان تجارت وتوسعه ( گات ),, :: 9:28 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فـصـل اول معرفی سازمان تجارت وتوسعه ( گات ) قبل از بررسی گات به عنوان محور اصلی سیستم تجارت جهانی پس ازجنگ جهانی دوم لازم است مروری برموقعیت معیارهای بین ا لمللی درارتباط با موضوعات اقتصادی داشته باشیم . روابط اقتصاد بین المللی تحت نظم بین المللی براساس موافقت نامه وقرارداد های بنا نهاده می شود. دربسیار ازحالتها ، قراردادها به ایجاد سازمانهای منجر شده است . که بنا براین امر ما گات را به صورت ذیل به معرفی می گیریم. 1- گات و ساختار موقعيت آن: همكارِی بين المللی خصوصأ در زمينه تجارت بين الملل برای نظم دادن عمليات ملی سابقه بس طولانی در قرون وسطی گسترش جامعه شهری نشانه ای ازاین تاريخ طولانی است معمولأ قانون تجارت همراه با قانون عام در انگلستان در اواخر سال 1700 از سوی لرد مانسفيلد مثال ديگری از تحقيق برای پيش بينی و ثبات روابط تجارتی بين المللی است .توسط قراردادهای دو جانبه FCN(قرار دادهای دولتی ، تجارت و دريانوردی ) در قرون هفدهم و هجدهم قدم مهم نظم دادن به روابط اقتصادی بين الملل آن زمان است اين قراردادها علاوه بر تأكيد بر موضوعاتی غير از تجارت كالاها بر موضوعاتی مانند شرطه كامله الوداد نيز تأكيد داشت كه بعدأ محور ساختار گات كرديد.رفتارهای چند جانبه جديد برای نظم دادن تجارت عمدتاً از اواخر قرن هجدهم شروع شد در سال 1923 كنفرانس بين المللی بر تشريفات گمركی كه از سوی جامعه ملل بر گزار شد قرار داد بين المللی در ارتباط با ساده كردن تشريفات گمركی تكميل كرد كه بسياری از رفتارهای گات از اين كنفرانس سر چشمه می گيرد. جامعه ملل يک سری مطالعه درباره مسائل تجاری از سال 1926، 1936 انجام داد كه مسائل مربوط تجارت بين المللی بعدی را تحت تأثير قرار داد . ابتکار و انگيزه ايجاد گات در دوران جنگ جهانی دوم از سوی آمريكا با متحد خودش انگلستان بر اساس دو ديدگاه متمايز مطرح شد يكی از اين ديدگاها ازبرنامه موافقت نامه های تجاری پس از به اجرا گذاشتن قانون موافقنامه تجاری متقابل سال 1934 به وسيله آمريكا ناشی می شود. دومين ديدگاه از اشتباهات مربوط به سياست های اقتصادی در دوران بين دو جنگ 1920، 1940 ناشی می شود. سياستهايی كه به بحران بزرگ و جنگ جهانی دوم منجر شد در دوران بين دو جنگ مخصوصاً پس از بحران 1930 كشورها به اقدامات شديد حمايتی رو آوردن و وضع تعرفه های بالايی را در پيش گرفتند كه آن هم به نوبه خود موجب كندی و بی رونقی و كاهش تجارت بين الملل شد رهبران سياسی آمريكا و ساير كشورها در خصوص اهميت ايجاد موسسات اقتصادی پس از جنگ كه مانع اتفاق مجدد اين اشتباهات بشود اظهار نظر های ارايه كرداند. بدين دلايل در سال 1944- 1945 پس از جنگ جهانی كنفرانس برتن ودز تشكيل شد اين كنفرانس به مسايل پولی و بانكی اختصاص يافت و به تاسيس صندوق بين المللی پول، بانک جهانی (بانک بين المللی ترميم و توسعه) منجر شد ولی مسائل تجارت مانند مسائل پولی و مالی چندان مورد توجه قرار نگرفت دليل عمده آن اين بود كه اين كنفرانس تحت نظارت وزيران دارائی بود و به هر حال ، در اين كنفرانس ايجاد موسسات تجاری مشابه نيز يادآوری شد. دولت آمريكا از دولت كشورهای ديگر برای مذاكره از مورد رسيدن به يک موافقت نامه چند جانبه برای كاهش تعرفه دعوت به عمل آورد در همان سال، سازمان ملل شكل گرفت و در فوريه 1946 از طريق سازمان وابسطه به سازمان ملل بنام Unecosoc در اولين گردهمايی قطعه نامه ای بنام "كنفرانسی برای تهيه پيش نويس يک منشور سازمان تجارت جهانی " صادر شد در اين زمان آمريكا يک پيش نويس منشورITO پيشنهاد كرد و در اكتوبر 1946 يک كميته مقدماتی در لندن تشكيل گرديد. تاريخ تداركاتی گات به تاريخ تداركاتی و آماده سازی منشورITO وابسته است گردهمايی سال 1947 ژنو يک كنفرانس مبسوط شامل سه قسمت عمده بود يک قسمت اختصاص يافت به اينكه تداركات منشوررا برای يک سازمان تجارت جهانی ITO فراهم سازد دومین قسمت به مذاكرات موافقتنامه چند جانبه متقابل كاهش تعرفه اختصاص يافت و سومين قسمت مأموريت يافت كه پيش نويس "مواد عمومی" تعهدات مربوط به تعهدات تعرفه را انجام دهد. گات فقط يک موافقتنامه چند جانبه بود نه يک سازمان و مشابه قراردادهای دوجانبه قبلی بود ولی طوری طراحی شده بود كه وقتی ITO ايجاد شود، زير چتر آن باشد مواد عمومی گات ازآن قسمت از طرح منشور ITO که به مقرارت تجارت مربوط بود اقتباس شد . و شامل يک ماده بود مبنی بر اينكه پس از آنكه منشورITO كامل شد مواد موازی گات به نحوی تعديل شود كه تأييدی بر موادی كه در اين منشور است باشد . كنفرانس ها وانا در سال 1948 طرح منشور ITO را كامل كرد ولی هرگز اين سازمان ايجاد نشد. در اكتوبر سال 1947 در كنفرانس ژنو گات به عنوان تعهدات مختلف تعرفه ای ترسيم شد و يک زير مجموعه از I T O بود قرار بود كه در سال 1948 طرح I T O به اتمام برسد و اعتقاد كلی بر اين بود كه گات بايد كارش را زودتر شروع كند. يكی از اين دلايل اين بود كه هزاران توافق تعرفه ای وجود داشت كه بايد قبل از I T O صورت می گرفت و همچنين مذاكره كنندگان آمريكايی تحت مصوبه تجارت آمريكا كه در سال 1945 تجديد شده بود انجام وظيفه ميكردند و تحت اين مجوز مجبور بودند كه گات را برای تصويب به كنگره آمريكا تسليم كنند. بنابر اين برای مذاكره كنندگان آمريكايی انگيزه زيادی وجود داشت كه تا قبل از اتمام دوره سه ساله اين مجوز گات به مرحله اجرا در آيد. در مقابل مشكلاتی نيز برای به اجرا در آوردن گات وجود داشت. تمايل ارايه و اجرای همزمان گات و ITO به وسيله اكثر كشورها يكی از اين مشكلات بود و چون قرار بود كه طرح I T O در اواخر سال 1948 يا سال بعد به اتمام برسد راه حل اين مساله در واقع توافق بر پروتوكول كاربرد موقت (PPA) است وبر اساس اين پروتوكل هشت كشور موافقت كردند كه گات را بصورت موقت اجرا كنند تا بقيه اعضای اوليه گات (23) كشور بعدآ چنين اقدامی را انجام دهند اين پروتوكل شامل دو ماده مهم بود كه موجب تغير محتوای گات شد در اين پروتوكل 60 روز برای خارج شدن از گات در نظر گرفته شد در حالی كه خود گات برای خارج شدن آن 6 ماه مهلت تعين كرده بود دومين و مهمترين تأثير (PPA ) در خصوص نحوه اجرای گات است. گات حدود چهل سال تقريبأ بدون سازمان اساسی برای تنظيم فعاليتها و اقداماتی بين المللی به كندی به فعاليت خود ادامه داد. سر اريک ويند هام وايت (sir wyndhamwhite ) تبعه انگلستان نقش عمده ای را در تحول گات داشت و رئيس اداری سازمان ملل بود كه به كنفرانس طرح (I T O) و گات سرويس می داد و اولين مدير اجرائی گات محسوب می شد. وی اين سمت را تا باز نشستگی در سال 1968 در اختيار داشت و در دور مذاكرات كندی در خصوص مذاكرات تجارت جهانی ازسال 1963، 1967 نقش بسيار حساس و حياتی داشت و سعی كرد كه اين كنفرانس را از بن بست خارج سازد تا كشورهای طرف قرار داد گات بتوانند به توافق برسند در دوره دور مذاكرات كندی ،طرفهای قرار داد گات بتوانند به توافق برسند در دوره دور مذاکرات ،طرفهای قرار داد گات اصلاحيه ا ی را به مواد عمومی گات در ارتباط با مسایل کشورهای در حال توسعه اضافه کردند كه به عنوان يک پروتوكل به قسمت I V گات ضميمه شد اين اصلاحيه در سال 1965 تصويب شد و سر انجام در سال 1966 به اجرأ در آمد.3
2- تعهدات گات و موقعيت قانونی و سازمانی آن:-در اين قسمت ابتدا گات و تعهدات آن را مورد توجه قرار می دهيم و آنگاه چند مساله قانونی و سياسی مهم گات را كه به نظر می رسد در بسياری از مواد و اصول گات نهفته باشد بررسی می كنيم . و در نهايت مسله مهم ديگر كه روش وتكنيكهای تغير گات است و ساير مسايل آن را تحت تاثير قرار می دهد مطرح می كنيم. تعهد اصلی گات"كاهش و تخفيف " تعرفه است كه اعضای طرف قرار داد گات را ملزم می كند سطح تعرفه هايی را كه بر واردات ساير طرفهای قرار داد گات وضع می كند كاهش دهند اين تعهد دليل اصلی مذاكره موافقتنامه گات بود در واقع بايد گفت كه اين تعهد موثرترين تعهد گات بوده است بر اساس يک مجموعه دور مذاكرات كاهش تعرفه در گات ، متوسط تعرفه در كشورهای صنعتی بطور فاحش كاهش يافت عقيده بر اين است كه چنين سطح پايين تعرفه مانع اساسی و مهمی برای واردات نيست. دومين تعهد اصلی اصل " كامله الوداد " است اين تعهد را در قسمت ذكر اين نكته لازم است كه اين تعهد قسمت اصلاحات گات را تشكيل می دهد و احتياج به اتفاق آراء دارد در قسمت II موادIII وXVII ساير تعهدات گات را تشكيل می دهد و می توان آن را به عنوان "اصل اداره " (code of conduct ) برای رفتار دولتها در تنظيم تجارت بين الملل در نظر گرفت. بايد توجه داشت كه اين تعهدات (بعلاوه M F N ) شامل تمام كالاهای می شود بدون توجه به اينكه چنان كالائی در برنامه كاهش تعرفه وجود داشته باشد يا خير اين كد شامل كالاها ، كالاهای وارداتی و كالاهای صادراتی می شود هر چند كه بيشتر مقرارات متوجه واردات است اين تعهدات فهرستوار عبارتند از رفتار ملی ،ضد دامپينگ ، ارزشيابی كالاها برای مقاصد گمركی روشهای اجرايی اداره گمرک ، علامت مبدأ ، محدوديت های كمی، سوبسيد و انحصار دولتی و مساله تجارت انحراف از اين دو ديدگاه به "مقابله به مثل Reciprocity " منجر می شود و آن به نحوی است كه مقررات فقط برای محصولی از طرف ديگر قرارداد وجود دارد كه آن عضو نيز آن قاعده را فقط برای وارداتش از همان كالا اجرا می كند مسلمأ اين انحرافات به پيچيدگی مساله می افزايد و احتمالأ موجب اشكال و اختلال در موافقت پيش بينی شده می گردد در واقع ، به علت اقداماتی قانونی و در بعضی اوقات نه چندان قانونی كه برای محصولات مختلف گرفته می شود ، انحراف اساسی دركار برد مقررات گات مشاهده می شود . تحت قواعد اين اصلاحيه گات ، يک عضو طرف قرار داد نيست به اصلاحيه كه قبول نكرده است ( گرچه بيشتر از دوسوم اعضای طرف قرارداد اصلاحات را قبول كرده اند ) متعهد نيستند. كلمات گات بطور مشخصی معرف آن است كه اين موافقتنامه فقط برای محصولات (خدمات ) به كار نمی رود و همين طور روشن است كه موافقتنامه فقط در مورد عمل دولت كاربرد دارد و نه عمل يک بنگاه خصوصی يا فرد به عبارتی تنظيم گات تقريبأ چنان است كه فقط به فعاليت دولتها محدود ميشود يكی ازنتايج آن است كه گات چيزی در خصوص عمليات انحصاری بنگاههای خصوصی بيان نمی دارد هرچند بطور اساسی چنان فعاليتهای، سياستهای اساسی را كه در گات پايه گذاری ميشود تحت تأثير قرار می دهند. بعلاوه خود موافقتنامه گات تعداد زيادی استثنائات بالقوه در معيارهای خود ايجاد كرده است كه عبارتند از : - مساله كمرنگ كردن تصويب پارلمانی. - معافيتهای رأی گيری. - استثنائات تراز پرداختها كه اجازه سهميه را می دهد. - استثنائات برای كشورهای در حال توسعه. - استثنائات برای اتحاديه های گمركی و نواحی آزاد تجارت. - ماده "اختيار خروج از گات" (opt-out ) .3
3- گات از نظر تشكيلاتی (سازمانی):-با وجود آنكه طراحان گات نمی خواستند كه گات يک سازمان بين المللی باشد ،ولی بررسی پيشينه آن نشان ميدهند كه برای گات نقشی در نظر گرفته شده كه هرگز در نظر نبود و بطور موثر اين نقش به منزله يک سازمان برای مشاوره ، مذاكره و كاربرد قوانين مربوط به تجارت بين الملل است . چون ديدگاه گات اين است كه "سازمان " نباشد بنابر اين "عضو" ندارد دراين موافقتنامه اصطلاح "عضو طرف قرار داد" به كار می رود با توجه به تحول گات در مفهومی كه امروز دارد شايد بتوان عنوان "عضويت" را مطرح كرد. صرف نظر از 23 كشور كه اعضای اوليه موافقتنامه گات هستند ، هر كشوری می تواند به يكی از دو طريق زير عضو طرف قرار داد شود روش معمولی در ماده XXXIII گات آمده و لازمه اش آن است كه عضو جديد بتواند رأی دوسوم اعضای موجود طرف قرار داد را كسب كند برای اينكه رأی كافی جهت عضويت كسب شود كشور متقاضی بايد تمايل خود را برای مذاكره كاهش تعرفه ، با توجه به ماده مقابله به مثل در اين موافقتنامه كه در حال حاضر بين اعضای گات الزامی است اعلام كند دليلش آن است كه عادلانه نيست كشور جديد از مزيت كاهش تعرفه و تعهدات كه ظرف مدت چهل سال اتخاذ شده است استفاده كند در واقع كشور جديد ملزم است كه تعهدات معادلی با كشورهای عضو موجود داشته باشد و آمادگی خود را برای كاهش تعرفه ها، مشابه كشورهای موجود ، اعلام كند اين تعهد معادل و آمادگی را "برچسب پذيرش " (ticket of admission ) می نامند . دومين نوع عضويت بدين ترتيب است كه اگر كشوری داری مستعمره باشد و به عنوان عضو گات پذيرفته شود و چنانچه كشور مستعمره اين كشور مستقل شود اين كشور می تواند فقط از طريق كشور اصل به عضويت گات در آيد در واقع اين كشورها اصطلاحأ ملزم به دست آوردن ( بر چسپ پذيرش ) نيستند. ماده XXXVI گات بيانگر آن است كه كشورهای در حال توسعه مجبور نيستند تعهدی مبنی بر كاهش تعرفه و مذاكره بر اساس "مقابله به مثل" داشته باشند هر چند كشورهای در حال توسعه بر اساس (M F N ) از منافع كاهش تعرفه كشورهای صنعتی بهره می برند ، با وجود اين كشورهای پيشرفته پذيرفته ا ند كه كشورهای در حال توسعه برنامه كاهش تعرفه كوتاهتری داشته باشند. رأی اكثريت بر پيشرفت فعاليتهای اعضای طرف قرار داد بر قرار است به هر حال ترجيحی وجود دارد كه در بسياری از فعاليتهای گات رأی گيری براساس"اتفاق نظر" باشد البته دلایلی برای ترس از این روش رای گیری وجود دارد ساختار رای گیری كه در اكثر سازمانهای بين المللی امروز وجود دارد يا قدرت واقعی روابط شركت كنندگان هماهنگی ندارد در عمل در گات جزء در موارد "اصلاحات" و "معافيتها " و "عضويت يا اصلاحات " كه رأی گيری رسمی لازم است در بقيه موارد رأی گيری غير رسمی است . روش اتفاق نظر مشكل ديگری نيز دارد بطور اخص ، هر كشوری بايد رأی بدهد ولی با توجه به "ساختار قدرت" اين نوع رأی گيری دچار تورش می شود مثلاً در دور مذاكرات توكيو، مذاكرات واقعی بيشتر به وسيله آمريكا جامعه اروپا و چاپان صورت گرفت و از اين رو كشورهای ديگر طرف قرار داد و ساير مذاكره گنندگان تاثير واقعی بر تصميم گيری نداشتند.3 4- كميته های كاری و عضويت در گات:- برای بررسی و پيگيری موضوعات مورد علاقه اعضاء كميته های تخصصی متعددی ايجاد شده است كه عبارتند از: 1- كميته تجارت و توسعه : كه در سال 1965 بوجود آمد و وظيفه آن نظارت بر انجام مذاكرات تجاری بين كشورهای در حال توسعه است. 2- كميته تعرفه 3- كميته تراز پرداخت ها. 4- كميته ناظر بر اجرای توافق های حاصله در مذاكرات دور توكيو(1979). 5- كميته ناظر بر الياف چند گانه (منسوجات). 6- كميته ناظر بر بودجه و مسائل مربوط به امور مالی و اداری . عضويت كامل در گات طبق ماده 23 موافقت نامه از طريق مذاكرات متعدد و تشكيل جلسات گروههای كاری انجام می شود . طبق اين ماده كشوری كه خواهان عضويت در گات می باشند ابتدا بايد در خواست عضويت خود را تسليم دبير كل گات كند و سپس گزارشی از سياست های تجاری خود به طرفهای متعهد اريه كند. و به سوالات اعضای گات در مورد اين سياستها پاسخ دهد سپس اين سياست ها توسط يک گروه طی مطالعات و بررسی های خود پيش نويس مقاوله نامه (پروتوكل ) الحاقی آن كشور خاص را طی يک روند نسبتأ طولانی ( كه بسته به هر كشور تفاوت می كند ) تنظيم می كند ،همزمان با اين اقدام مذاكرات تعرفه ای با اعضای گات جريان دارد در اين مذاكرات امكان دارد ازكشور در خواست كننده بخواهند كه در تعرفه های گمركی به برخی اقلام خود امتيازاتی اعطا كند البته در مورد كشورهای در حال توسعه طبق بند 8 ماده 36 تصريح شده است كه اين امتيازات در خواستی بايد با نيازهای توسعه ای مالی و تجاری آن كشور سازگاری داشته باشد ، نهايتأ در صورت تصويب دو سوم اعضأ گات اين كشور به عضويت موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت پذيرفته می شود البته 30 روز پس ازتصويب پروتوكل الحاقيه توسط پارلمان كشور مربوط عضويت رسمأ به مرحله اجرا در می آيد. در صورتيكه يک كشور عضو در مذاكرات تعرفه ای شركت نداشته باشد و يا موافق عضو يت اين كشورجديد به گات نباشد طبق بند 5 ماده 26 كشورهای تازه استقلال يافته ای كه موافقت نامه عمومی قبلأدر مورد آنها( هنگامی ايكه مستعمره يک كشورعضو گات بودند ) شموليت داشته است .می توانند با حمايت و از طريق يک اعلاميه توسط كشور مربوط (استعمار گر سابق) به عضويت گات درآيند. طبق ماده 33 اساس نامه گات پذيرش يک عضو جديد به اين سازمان به دو سوم آراء كشورهای عضو نياز دارد . 5- اهداف گات و اصول گات:-اهداف گات :"موافقت نامه عمومی" معاهده تجاری چند جانبه ای است كه در بر گيرنده حقوق و تعهدات متقابل می باشد و موجب می گردد توافقات تجاری دو جانبه به صورت چند جانبه در آيد و همه كشورها از مزايای توسعه تجارت آزاد بهره مند گردند. هدف اصلی گات دستيابی به يک نظام تجاری بين المللی آزاد و بدون تبعيض است كه مهمترين ابزار آن نيز اصل دولت كاملته الوداد است و به اين اميد كه توسعه صادرات كشورها اصول اشتغال كامل، افزايش مداوم درآمدها ، فزونی ميزان تقاضا، استفاده كامل از منابع جهان ،بالا رفتن سطح زندكی مردم كشورهای عضو رونق اقتصادی كشورها را به دنبال داشته باشد . تحقق اين اهداف در چهار چوب مقررات گات ، از طريق فراهم ساختن ترتيباتی برای كاهش اساس تعرفه ها و ساير موانع تجاری و بر طرف كردن تبعيضات تجاری است اصلی ترين فعاليت گات تا امروز كاهش تعرفه های گمركی بوده است زيرا اين تعرفه ها مانع اصلی صادرات و واردات كشورها محسوب می شود. برای نيل به هدف های مذكور اصول ذيل در نظر گرفته شده است: اصل عدم تبعيض و تعميم دولت كاملته الوداد عمده ترين ابزاری است كه برای بر طرف كردن تبعض در جريان واردات و صادرات ميان كشورها وجود دارد به موجب ماده 1 موافقت نامه گات ، هرگونه مزيت مساعدت ،امتياز و معافيتی كه يكی از طرفهای متعهد برای يک گروه از كالاهای وارداتی ويا صادراتی عضو ديگر موافقت نامه قائل شود، خود به خود و بدون قيد وشرط به كالاهای ساير كشورها تسری پيدا می كند. اصل دولت كاملته الوداد بهترين روش ممكن برای جلوگيری از دو جانبه شدن ماهيت مذاكرات گات در نظام تجارت جهانی است زيرا عملأ هر كشوری تمايل دارد مزيت های تجاری بيشتری را به مشتريان اصلی ( طرفهای تجاری) خود اعطاء كند نكته قابل توجه اينكه برای اين اصل چندين استثنا قائيل شده اند از جمله: الف) به موجب بند دوم ماده 1 امتيازات خاصی را كه قبلأ بين كشورهای معينی وجود داشت مستثنی می باشد مشروط بر آنكه امتيازات جديدی اعطاء نگردد و ميزان امتيازات پس از امضا موافقت نامه افزايش نيابد . ب) طبق بند 4 مواردايكه در دوران انتقال اقتصادی اتخاذ می گردد از اين امر مستثنی شده است به عبارت ديگر امتيازات تعرفه ای كه در برخی از كشورهای عضو در تشكيل های منطقه ای مانند اتحاديه های گمركی و يا بازار مشترک به يكديگر اعطا می كنند عامل اصلی دولت كاملته الوداد نیست و به ديگران تسری داده نمی شودمشروط بر اينكه اين امر در تجارت ساير طرفهای متعهد با اين كشورها موانعی به وجود نياورد . ج) ماده 35 مقرر می دارد چنانچه دو طرف متعاهد وارد مذاكرات مربوط به تبادل امتيازات تعرفه ای با يكديگر نشده و هر يک از آنها به اجرای اين امر رضايت نداده باشند ، مفاد موافقت نامه بين آن دو طرف اجرا نمی گردد بطور كلی طبق اصل عدم تبعيض ، كشورهای عضو ، متعهد هستند كه در قوانين تجاری خود در مورد يكديگر تبعيض قائيل نشوند و مقرارات يكسانی را به مورد اجراء كزارند. البته اين اصل از طرف كشورهای در حال توسعه به شدت مورد انتقاد قرار گرفت زيرا اجرای اين اصل زمانی می تواند عادلانه باشد كه همگی كشورها از نظر اقتصادی در يک سطح قرار گرفته باشند اين مسله در مذاكرات دور (كندی) مورد تجديد نظر قرار گرفت و مقرر گرديد كه كشورهای توسعه يافته برای كشورهای توسعه نيافته امتيازات جديدی قائيل شوند. 2- كاهش و لازم الا جراء كردن تعرفه های گمركی : مقررات گات در اصل ، موافقت نامه ای تعرفه ای بوده است با اين هدف كه تا حد امكان حقوق و عوارض گمركی را كاهش دهد و يا محدود كند و عمده اهميت گات تا به امروز نيز مذاكره كشورهای عضو در خصوص كاهش و يا تثبيت تعرفه ها بوده است . اعضاء گات همگی بر اين امر تأكيد دارند كه عوارض گمركی غالبأ موانع جدی بر سر راه تجارت ايجاد می كند از اینرو انجام مذاكرات جهت كاهش اينگونه عوارض و يا محدود كردن آنها بيش ترين اهميت را دارد در موافقت نامه عمومی ، اصول و مقررات معين و مشخصی در مورد كاهش تعرفه های گمركی وجود ندارد بلكه تعرفه ها با موافقيت كشورهای عضو وضع می شود اعطاء امتيازات تعرفه ای معمولأ در مذاكرات و بنابر اصل امتيازات متقابل صورت می گيرد.معمولأ مذاكرات بين دو كشوری انجام ميشود كه خواستار كاهش گمركی كالاها هستند آن گاه پس از توافق و تأييد ساير كشورهای عضو طبق اصل عدم تبعيض كه ضمانت اجرائی آن اصل دولت كاملته الوداد است تخفيف ها شامل كليه طرف های متعاهد می گردد از طرف ديگر كشورهای متعاهد نمی توانند حقوق و يا عوارض ديگری را غير از آنچه كه توافق شده است برای كالا يا كالاهای مورد توافق وضع كنند تا احيانأ ميزان امتياز اعطاء شده از اين طريق جبران شود.3 6- منافع عمومی عضويت در گات :-كشورهای در حال توسعه كه به گات می پيوندند بر طبق مواد مندرج در موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت ، از حقوق ،و مزايايی برخوردار می گردند كه می توان آنها را بدين شرح طبقه بندی كرد: 1- بر خورداری از اصل عدم تبعيض:- كشوری كه به عضويت گات در می آيد با اعضای رسمی گات كه بيش از چهار پنجم تجارت بين المللی را دراختيار دارند، از اصل دولت كاملته الوداد بهره مند می شود نكته قابل توجه اين است كشوری كه عضوگات می باشد نمی تواند بدون مداخله و موافقت ساير طرف های متعاهد اصل كاملته الوداد را در كشورهای در حال توسعه به حالت تعليق در آورد. 2- دسترسی مداوم و مطمعين به بازارها :- كشور در حال توسعه ای كه به گات پيوسته است برای محصولات صادراتی خود می تواند از عوارض گمركی معين و تثبيت شده در بازار كليه طرف های متعاهد استفاده كند و مطمعين باشند كه اين عوارض افزايش نمی يابند از آنجائی كه بسياری از تعرفه ها در كشورهای توسعه يافته تثبيت شده اند كشوری كه به گات ملحق می شود می تواند به وضعيت پايداری در تعرفه های صدور محصولات خود به اين بازار دست يابد از سوی ديگر ، كليه كشورهای عضو گات نسبت به آزاد سازی تجارت خود از طريق كاهش تصاعدی تعرفه ها و ساير موانع تجاری متعهد می باشند ازاين رو عضويت گات مزايای ناشی از كاهش مداوم تعرفه ها و ساير موانع تجاری را به دنبال دارد . 3- مشاوره و حل و فصل اختلافات تجاری:- موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت ،سازو كارهايی را برای حل و فصل منازعات تجاری ميان اعضای خود فراهم كرده است كه در بررسی اصول اساسی گات تشريح شدند در ضمن حتی كشورهای قدرتمند و توسعه يافته نيز در چارچوب موافقت نامه عمومی نمی تواند رفتاری داشته باشند كه با تعهدات بين المللی آنها ناسازگار است به ويژه هنگامی كه كشوری ضعيف از اين رفتار تجاری متحمل خسارت گردد. 4- مجمی برای مباحث چند جانبه و خصوصی :- علاوه بر اينها گات برای مباحثات چند جانبه در مورد مشكلات نه چندان حساس تجاری و مشترک محيطی فراهم ساخته است از اينرو نمايندگان كشورهای در حال توسعه می توانند مشتركأ با كشورهای توسعه يافته در مورد مشكلات تجاريشان به بحث و مذاكره بپردازند ضمنأ نشستهای گات ، به ويژه اجلاس های سالانه طرف های متعاهد فرصت هايی فراهم ساخته است تا مقامات بلند پايه كشورهای در حال توسعه با همسايه های خود ارتباط داشته باشند. 5- كمك های فنی:- كشورهای در حال توسعه عضو گات می توانند از كمک ها و مشاوره های فنی دبير خانه گات درخصوص تنظيم سياست های تجاری و تسهيل مشاركت شان در فعاليت ها و مذاكرات گات بهره مند گردند بدين منظور بخشی بنام همكاری های فنی در دبير خانه گات ايجاد شده است.
7- نقش گات در تجارت بين المللی و آينده آن:-امروز مقرارات گات نظام تجاری اكثر كشورهای جهان را تحت پوشش دارد و ساير دنيا نيز بطور غير مستقيم ( به دليل اصل دولت كاملته الوداد) از مقرارات اين سازمان متأثر می باشند. به عباره ديگر گات در چارچوب همكاری های تجاری بين المللی محسوب نمی شود ليكن تنها سازمانی است كه يک نظام جهانی از مقرارات ،حقوق و تعهدات فراهم كرده تا نظام تجاری چند جانبه ای را هدايت كند كه مورد قبول داوطلبانه دولت های عضوباشد . نظام تجاری مورد حمايت گات كه همان نظام تجارت آزاد است ، از بدو تاسيس خود پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز رشد قابل ملاحظه ای داشته است در دوره حمايت گرائی های تجاری يعنی دهه 1930 كه نهايتأ به بحران بزرگ سال 1930 منجر گرديد تجارت جهانی رشد بسيار چشمگيری داشته است در سال های 1923 تا 1938 حجم توليدات جهانی ، سالانه بطور متوسط 5/1 % و تجارت جهانی طی اين مدت كمتر از 1% رشد داشته است اما دردوره رونق تجارت آزاد يعنی بين سالهای 1948 تا 1973 متوسط نرخ رشد توليدات جهانی حدود 5% و تجارت جهانی بيش از 7 % بوده كه در واقع طی 25 سال فعاليت گات ، تجارت بين المللی حدود 6 برابر رشد پيدا كرده است. گات طی مدت فعاليت خود علاوه بر تنظيم و تدوين مجموعه ای از مقرارات تجاری كه مورد پذيرش كشورهای عضو قرار گرفته موفق گرديد طی بر گزاری هفت دور مذاكرات تجاری بين كشورهای عضو ضمن بر طرف كردن موانع تعرفه ای و تا حدودی غيرتعرفه ای و ديگر موانع كه بطور مستقيم و غير مستقيم موجب اتحاد تجارت بين المللی می گردد ، به يكی از اهداف اوليه خود جامعه عمل بپو شاند كه همانا گسترش و توسعه هر چه بيشتر تجارت آزاد می باشد 8- اعضاء و روش الحاق به گات:-گات در حال حاضر فراگيرترين سازمان تجارت چند جانبه در سطح جهان می باشد اين سازمان 118 عضو داردكه بيش از دو سوم آن را كشورهای در حال توسعه تشكيل می دهند . 18 كشور مستعمراتی سابق نيز بصورت غير رسمی مقرارات گات را اعمال می كنند . 38 عضو (كشور) بصورت ناظر در گات حضور دارند 19 كشور نيز از جمله روسيه و عربستان سعودی رسمأ تقا ضای عضويت كرده اند . عضويت (الحاق كامل) طبق ماده 33 شرايط الحاق بايد (در پروتوكولی كه به همين منظور تهيه می شود ) بين دولت متقاضی و طرف های متعاهد مورد موافقت قرار گيرد و با تصويب اعضاء قدرت اجرائی بايد مراحل تصويب و الحاق به شرح ذيل است: 1- ارائيه در خواست رسمی به مدير كل گات مبتنی بر تمايل به شركت. 2- ارائيه گزارشی در مورد سياست بازرگانی خارجی كشور متقاضی به گات. 3- تشكيل ارگان برای بررسی تقاضای عضويت كشور متقاضی. 4- بحث و مذاكرات ارگان كاری همراه برای بررسی تقاضای عضويت كشور متقاضی. 5- تهيه گزارش ارگان كاری همراه پيش نويس پروتوكل الحاق برای تصويب به اجلاس طرف های متعاهد. الحاق تحت شرايط اين ماده همراه با مذاكرات تعرفه ای است "ارگان كاری" ممكن است از كشورهای متقاضی بخواهند به بعضی اقلام تعرفه های گمركی خود امتيازاتی اعطاء كند اما شورای گات در جوزا ماه سال 1372 تصميمات جديدی برای ناظران به شرح ذيل اتخاذ كرد.3 الف) قدرت حضور كشورهای ناظر از جمله جمهوری اسلامی افغانستان را به مدت 8 سال محدود كرداين كشورها پس از اين تاريخ يا بايد عضو شوند و يا دلايل عدم عضويت را تشريح كنند. ب) كشورهای ناظر نيز مانند اعضاء بايد گزارش سياست تجارت خارجی و تحولات آن را به گات گزارش دهند. ج) سالانه نيز بودجه ای به عنوان كمك بپردازند.
ادامه مطلب ... جمعه 11 دی 1394برچسب:تاریخچه سازمان تجارت جهانی, ملاحظاتی درباره سازمان تجارت جهانی,, :: 8:34 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
مقدمه: مجموعه اجزای مختلف ماستر پلان طوری ترتیب گردیده که 6 فیصد آهنگ رشد عمومی را در سکتور زراعت فراهم نماید. بدان اساس عواید زراعت طی 12 سال دو برابر خواهد شد. این آهنگ رشد بدلیل رونما شدن افزایش بزرگ در عاید و استخدام بخش غیر زراعت پیشه دهات، کدام تغیر قوی را در توزیع عواید دهات همراه نداشته و یا مقدار بهبودی حقیقی را درآن بوجود خواهد آورد. بدین معنی که مجموع عواید روستا از آن طریق نیز دو برابر میگردد. هرگاه سکتور شهری تمام رشد نفوس دهات را جذب نماید، طی این مدت عواید سرانه اهالی روستا دو چند میگردد. با در نظرداشت وضع کنونی رشد بسیار سریع جمعیت، مطابق معیارهای جهانی رسیدن به این هدف را مشکل مینماید. این ارقام بر استنتاج تخمینی از فصل های جداگانه این پلان متکی بوده و از این لحاظ بدست آمده است تا حدی یک تخمین معقول میباشد. احتمالأ کمتر از مناصفه مجموع سرمایه گذاری پلان مستقیماً به هدف رشد معطوف میباشد. زیرا سرمایه گذاری های عمده در بازسازی فزیکی زیرساخت ها و انکشاف سرمایه بشری بیرون از این اهداف ماستر پلان قرار میگیرد. معقول خواهد بود گفته شود که مناصفه مبلغ مجموع سرمایه گذاری با اولویت بندی محتاطانه و تخصیص به اجزای در برآورده شدن این رشد ستراتیژی، ضروری خواهد بود. ناگفته هویداست که سرمایه گذاری های دیگر پلان را نیز نمیتوان فاقد اولویت دانست. بطور مثال سرمایه بزرگی برای احداث جنگلات بکار برده می شود که نه فقط برای زراعت، بلکه برای کشور حایز اهمیت میباشد. چه این تضمین یک رشد زراعت پایداری را بوجود آورده میتواند. بهمین گو نه سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای برای ذخایر اضطراری غذا، تخصیصیه های معطوف به مقابله با ناداری و فقر ارائه گردیده که فواید اینها با رشدیکه بوسیله اعداد فوق ارائه شده، کاملاً کم میباشد. فصل اول تاریخچه سازمان تجارت جهانی
تاریخچه تشکیل سازمان تجارت جهانی ( ( WTO )):
سازمان جهانی تجارت مانند اکثر سازمان های جهانی ،سیر تاریخی طولانی تا تشکیل راپشت سر گذاشته است،زیراموضوع تشکیل سازمان های فرامرزی دولتی باموضوع حاکمیت ملی دولت ها درموارد متعددی تداخل دارد، لذا هرقدر دامنه فعالیت اینگونه سازمان ها گسترده تر باشد وتعداد بیشتر ازدولت ها درآن ها عضویت داشته باشند،بهمان نسبت فرایند تشکیل نیزپیچیده تروغالباً طولانی ترخواهد بود.فرایند تشکیل سازمان جهانی تجارت نیز ازاین قاعده مستثنی نبوده وتلاش گسترده جهانی طی ده ها سال ،پشتوانه آن بوده است. درواقع سازمان جهانی تجارت برای پاسخ به یگ نیاز اساسی جامعه جهانی شکل گرفته است،اگرچه درمورد میزان موفقیت آن درتأمین این نیاز دیدگاه های بسیار متفاوتی ابرازشه است که دراین مبحث قصد پرداختن به آن رانداریم. این نیاز اساسی جامعه جهانی عبارت بود ازموجود یک مرجع مقتدرجهانی به منظور نظام بخشیدن به روابط اقتصادی جهانی که بعضاً موجب کشمکش های شدید سیاسی بین کشورها گردیده است وحتی بسیاری معتقدند که یکی اززمینه های بروز دو جنگ جهانی همین تنش ها ی شدید سیاسی بامنشأ اقتصادی بین کشورهای برتر درتجارت بین المللی بوده است. به همین منظور بعد از جنگ جهانی اول وتجربه جامعه جهانی ازمیزان خسارات مادی وتلفات انسانی موجب شد که برای جلوگیری اززمینه های بروز جنگی مشابه درسال 1927 کنفرانس زیرنظر جامعه ملل وبامشارکت نمایندگان حدود پنجاه کشورجهان دررابطه با موضوعات مربوط به تولید وتجارت درشهر ژنو تشکیل گردد.هرف برگذارکننده گان کنفرانس ،توسعه روابط اقتصادی کشورهای جهان ازطریق کاهش محدودیت های دولت های درتجارت خارجی برای مقابله بازمینه های ایجاد جنگ جهانی اول بود. ولی باوجود برگذاری این کنفرانس ، دولت های بزرگ دراقتصاد جهانی با اتخاذ تدابیری طی سال های بعد ، عملاً برخلاف اصول مقرر در کنفرانس عمل کردند. لذا به تدریج رقابت اقتصادی بین دولت ها به تنش شدید سیاسی منجر گردید. بروز جنگ جهانی دوم درابعاد وسیعتر ازجنگ جهانی اول ، مجدداً دولت های طرف اصلی جنگ رابه فکر سامان بخشیدن به نظام اقتصادی بین المللی انداخت. درهمین راستا درسال 1944 با آشکار شدن علایم خاتمه جنگ به دعوت رئیس جمهور وقت آمریکا دودولت ، کنفرانس درشهر برتن وازآمریکا وباحضور نماینده گان 44 کشور جهان برگذار گردید .وطی آن موافقت نامه تأسیس صندوق بین المللی پول وبانک بین المللی ترمیم وتوسعه به تصویب رسید.این دونهاد بین المللی هم اکنون نیز نقش مهمی دراقتصاد بین المللی ایفا می کنند. درزمینه تجارت بین المللی نیز اقدامات موثری بعد ازخاتمه جنگ جهانی دوم صورت گرفت، که مهمترین آنها ،پیشنهاد دولت آمریکاه درسال1945مبنی برتشکیل کنفرانس بین المللی برای تشکیل سازمان تجارت بین المللی(ITO) بوده. کنفرانس مذکور درسال1946 درلندن برگذار گردید ولی بدلیل اختلافات نظر شدید کشورهای شرکت کننده بدون حصول به نتیجه ای پایان یافت.ولی تلاش کشورها دراین زمینه ادامه یافت وتوسط چند کشور غربی پیش نویس منشور تجارت جهانی ،تهیه وبه کنفرانس هاوانا که درسال1948 درکوبا برگذار شده بود ارایه شد،درجریان مذاکرات مفصلی که درهاواناصورت گرفت این سن دچار تغیرات اساسی گردید ودرنهایت ،میشورهاوانا ازچند بخش تشکیل گردید که یک بخش ازآن موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت گات بود. بخش دیگرمنشور ،تأسیس سازمان تجارت بین المللی (ITO) رامطرح می ساخت ولی طرح اخیر بامخالفت نهادهای قانون گذاری برخی کشورهای شرکت کننده درکنفرانس ،بویژه کنگره آمریکا که دردولت آن خود ازپیشنهاد دهندگان این طرح بود، مواجه شد. لذا طرح تأسیس سازمان تجارت بین المللی برای سالیان متمادی سکوت ماند ولی موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت با تغیراتی برای چندین دهه،به معیار مهمی درتجارت بین المللی مبدل گردید. هدف این موافقت نامه ،توسعه تجارت بین المللی ازطریق حذف یاکاهش موانع تعرفه ای وغیر تعرفه ای کشورها درمقابل واردات بود. دربین فهرست اولین کشور عضو این موافقت نامه ،تنوع زیادی ازکشورها بااقتصادهای مختلف می توان مشاهده کرد .ازجمله ایالات متحده انگلستان ،زلاندنو،پاکستان ،هند،آفریقای جنوبی ،برازیل ،کوبا،فرانسه ،بلژیک واسترلیا که همگی درسال 1948 به این موافقت نامه ملحق گردیدند. باتحولات سیاسی واقتصادی طی ده های بعد نیاز به تکامل این موافقت نامه بین اعضای آن احساس گردید. دراین رابطه یک سلسله مذاکرات بین اعضای گات صورت گرفت. دررابطه مربوط به گات این مذاکرات به 8 دوره اصلی ذیل طبقه بندی شده است: الف-:مذاکرات ژنو1947 ب-: مذاکرات آنسی1949 پ-: مذاکرات تورکی 1962-1950 ت-:مذاکرات ژنو1956 ث-: مذاکرات دیلن(ژنو)1962-1960 ج-: مذاکرات دورکندی (ژنو)1967-1964 چ-: مذاکرات دورتوکیو1979-1973 ح-:مذاکرات دوراروکوئه 1994-1986 همان قسمیکه ملاحظه می شود مذاکرات اروکوئه طولانی ترین دور مذاکرات کشورهای متعاهدگات است. حاصل این هشت سال مذاکره مجموعه ای ازموافقت نامه هاو تفاهم نامه ها وسایر اسناد حقوقی است که به صورت مجموعه ای واحد به تصویب رسیده است. یکی ازمصوبات مذاکرات دور اروگوئه عبارت ازتأسیس سازمان جهانی تجارت بود، لذا تلاش حدود70 سال دولت ها به ثمر نشست.7 درمقدمه موافقت نامه تشکیل سازمان جهانی تجارت ،اهداف تشکیل این سازمان ذکر گردیده است که درآن آمده است: طرف های این موافقت نامه ، باتصدیق اینکه روابط شان درزمینه تلاشهای تجارتی واقتصادی باید به منظور ارتقای استاندردهای زندگی،تضمین اشتغال کامل وحسبه زیاد ودایم التزائید درآمد واقعی وتقاضای موثر گسترش تولید وتجارت کالاها وخدمات ضمن فراهم کردن امکانات استفاده بهینه ازمنابع جهان منطبق باهدف توسعه قابل دوام ودرپی حفظ وحراست ازمحیط زیست وتقویت وسایل انجام این کاربه گونه ای سازمان بانیازها وعلایق مربوط شان درسطوح مختلف توسعه اقتصادی باشد. وباتصدیق مجدد اینکه برای تضمین سهم کشورهای درحال توسعه وبه ویژه کشورهای دارای کمترین میزان توسعه یافتگی،دررشد تجارت بین المللی متناسب بانیازهای توسعه اقتصادی آن ها ،تلاش های مثبتی لازم است. وباتمایل به همکاری درتحقق این هدف ها با ورود به ترتیبات دوجانبه ومتقابلاً سودمند باهدف کاهش معتنابه تعرفه ها وسایر موانع تجاری وامحای رفتار تبعیضی درروابط تجاری بین المللی، لذا باعزم ایجاد یک سیستم تجاری چند جانبه یکپارچه ،پایدارتروماندگارتر که موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت ،نتایج تلاش های آزاد سازی تجاری درگذشته وکل نتایج مذاکرات تجاری چند جانبه دوراروگوئه رادربربگیرد، مهم به حفظ اصول اساسی وپیشبرد وهدفهای بنیادی این سیستم تجاری چند جانبه به شرح ذیل توافق می نمایند. لذا اهداف اصلی سازمان جهانی تجارت ،استقرار نظام تجاری چند جانبه درجهان با درنظر گرفتن جنه های مختلف ازجمله وضعیت خاص کشورهای درحال توسعه وکشورهای دارای کمترین توسعه یافتگی می باشد. برهمین اساس درموافقت نامه ها وسایر اسناد حقوقی حاکمه برفعالیت این سازمان شاهد اتخاذ روی کرد ترجیحی نسبت به کشورهای درحال توسعه وکشور های باکمترین توسعه یافتگی هستیم. درماده (2) موافقت نامه تأسیس سازمان جهانی تجارت این سازمان را «نهادی مشترک برای هدایت روابط تجاری اعضای خود درخصوص مسایل مربوط به موافقت نامه ها واسناد واسناد حقوقی » معرفی کرده است. همین موضوع رسالت به بزرگی به عهده این سازمان محول کرده است ،زیرا اولاً مجموعه توافقات کشورهای عضواین سازمان،طیف وسیعی ازموضوعات قابل توجیه است نظیر برنامه های متنوع سازی محصولات صنعتی شدن وتوسعه پایدار تصمیم گیری کنند،مالزی ازطرف اتحاد کشورهای جنوب شرقی آسیا(آ.سه آ،ن) توصیه کردکه وزرای کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت ازانطباق قوانین مقررات ورویه های اداری خود باتعهدات سازمان بدون توجه به حوزه قلمروآن ها اطمینان حاصل کنند ،هدف این پیشنهاد ،منظور کردن محدودیت های تجاری دولت های مرکزی یامحلی مختلف درچارچوب مقررات سازمان جهانی تجارت می باشد. درجریان برگذاری سومین اجلاس وزرای سازمان جهانی تجارت (اجلاس سیاتل) نیز گروه کشورهای درحال توسعه حضور فعال وبعضاً تعین کننده ای داشته .براین اساس ،مذاکرات اصلی وتنظیم پیش نویس قطعنامه نهای اجلاس به 5 گروه کاری محول شده بود که ریاست سه گروه کاری: الف- کشاورزی به نماینده سنگاپور ب- دسترسی به بازار خدمات به نماینده لسوتو ج- مسئولیت موضوعات تشکیلاتی سازمان رابه طور مشترک نمایندگان شیلی وفیجی به عهده داشتند. همچنین به اعتقاد یکی ازناظرین ایرانی شرکت کننده دراجلاس مذکور ،یکی ازعوامل شکست اجلاس سیاتل ،ناخرسندی گروه کشورهای درحال توسعه بود،زیرا همچنین دربندچهارم سند نهائی آمده است: نمایندگان موافقت می کنند که موافقت نامه سازمان جهانی تجارت به صورت کلی برای قبول ازطریق امضأ یا به نحوه دیگر برای کلیه شرکت کنندگان مطابق ماده (140) مفتوح خواهد بود قبولی ولازم الاجرا شدن یک موافقت تجارت تابع مقررات موافقت نامه محدود به چند طرف مندرج به ضمیمه 4موافقت نامه سازمان جهانی تجارت تابع مقررات موافقت نامه خواهد بود. بنا براین سند نهاد دور اروگوئه مجموع توافقات را درسه گروه طبقه بندی کرده است. 1- موافقت نامه تشکیل سازمان جهانی تجارت 2- تصمیمات واعلامیه های وزیران 3- تفاهم نامه دربارة تعهدات نسبت به خدمات مالی موافقت نامه تشکیل سازمان جهانی تجارت به موضوعات مربوط به تشکیلات این نهاد جدید التأسیس می پردازد:- ] ماده 2 : حوزه فعالیت سازمان جهانی تجارت 1- سازمان جهانی تجارت چارچوب نهادی مشترکی برای هدایت روابط تجاری اعضای خود درخصوص مسایل مربوط به موافقت نامه ها واسناد حقوقی پیوست مندرج درضمایم موافقت نامه حاضر بوجود می آورد. 2- موافقت نامه هاواسناد حقوقی پیوست ،مندرج درضمایم 1 و2 و3 که ازاین پس به عنوان «موافقت نامه های تجاری چند طرفه »خوانده می شود)درمورد اعضای که آن ها را قبول کرده اند، همچنین جزء لاینفک موافقت نامه حاضر بوده وبرای اعضای مذکور الزام آورده هستند. 3- موافقت نامه ها واسناد حقوقی پیوست مندرج درضمیمه 4 که ازاین پس به عنوان«موافقت نامه های تجاری محدود به چند طرف» خوانده میشود) درمورد اعضای که آن هاراقبول کرده اند همچنین جزء لاینفک موافقت نامه حاضر بوده و برای اعضای مذکورالزام آورهستند. موافقت نامه های تجاری میان چند طرف برای اعضای که آن ها را نپذیرفته اند ،تعهدات یا حقوقی بوجود نمی آورند. 4- موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت 1994 آن گونه که درضمیمه(الف) شخصی شده است (که ازاین پس به عنوان «گات 1994» خوانده می شود) ازلحاظ حقوقی ازموافقت نامه موسوم به موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت مؤرخ 30 اکتبر 1947 منظم به سند نهائی تقویت شد، درپایان دومین اجلاس کمیته مقدماتی کنفرانس تجارت واشغال ملل متحد ،به ترتیبی که بعداً اصلاح شده یاتعدیل وتغیر یافته است ،(که ازاین به بعد«گات 1994» نامیده میشود) متمایز است[. ضمایم موافقت نامه تشکیل سازمان جهانی تجارت ،محور اصلی قواعد وتعهدات در چارچوب سازمان مذکور راتشکیل میدهند ولازم است مختصری به این ضمایم اشاره کرد. ضمیمه: این ضمیمه شامل متون مفصلی موسوم به «موافقت نامه های چند جانبه تجارت کالا» است که بدنه اصلی نتایج دور اروگوئه راتشکیل میدهد. قبول تمام موافقت نامه ها جنبه« اجباری » دارد. به این معنی که متون مذکور تعهدات الزام آوری را برای همه اعضای سازمان جهانی تجارت ایجاد می نماید. این امر« بسته واحد بودن » نظر مذاکره کنندگان را تقویت می کند وباروی کرد حقوق انتخاب متون جنسی که دردور توکیو وجود داشت تفاوت دارد. ضمیمه 1 :شامل بخش های زیر می باشد: ضمیمه(الف) این ضمیمه شامل گات 1994 موافقت نامه گات تجدید نظر شد، به انضام کل موافقت نامه ها یا«مجموعه مقررات» مربوط به جداول مفصل امتیازات میگردد که بخش عمده صفحات متن معاهده رسمی رابه خود اختصاص میدهد . بخش عمده ای ازفهرست تعرفه های منتشره مربوط به جداول هریک ازکشورهای تجاری بزرگ آمریکا ،جاپان واتحادیه اروپایی باشد. ضمیمه1(الف) مفصل ترین ضمیمه موافقت نامه به شمار می آید وگات 1994 رادربر میگرد که اساساً ازگات سابق به انضمام اصلاحات وتغیرات ،مجموعه مقررات دور توکیو که مجدداً دردور اروگوئه مورد مذاکره قرار گرفت، وبرخی موافقت نامه های جدید منعقده دردور اروگوئه تشکیل می شود عبارت اند از: موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت 1994 موافقت نام مربوط به کشاورزی موافقت نامه مربوط به اعمال اقدامات به همدستی وبهداشت نباتی موافقت نامه مربوط به منسوجات وپوشاک موافقت نامه مربوط به موانع فنی فرا راه تجارت موافقت نامه مربوط به اقدامات سرمایه گذاری مرتبط با تجارت موافقت نامه مربوط به اجرای ماده 6 موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت 1996 موافقت نامه مربوط به اجرای ماده 7 موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت 1996 موافقت نامه مربوط به بازرسی قبل از حمل موافقت نامه مربوط به قواعد مبدأ موافقت نامه مربوط به رویه های صدور مجوز ورود موافقت نامه مربوط به سبساید ها و اقدامات جبرانی موافقت نامه مربوط به حفاظت ها . 1
ویژگی های سازمان جهانی تجارت نسبت به گات 1967 سازمان جهانی تجارت نسبت به موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت ( گات) دارای ویژه گی های بارزی است که صرف نظر از مفاد مقررات موافقت نامه های تحت پوشش ( WTO ) میتوان موارد ذیل را برشمرد: الف : گات از لحاظ تشکیلاتی دارای نقاط ضعفی بود زیرا بعد از گذشت حدود نیم قرن نتوانسته بود به یک سازمان بین المللی تبدیل گردد و با استفاده ازابزارها و ارکان این چنین سازمانی ،نسبت به پیگیری مصوبات و نظارات بر حسن اجرای آن ها اقدام نماید . اگر چه گات دارای دبیرخانه در ژنو بود ولی این دبیرخانه فاقد تشکیلات کامل برای جلوگیری به این نیاز بود. این نقیصه گات ، در دور اروگوئه با تصمیم به تشکیل یک سازمان برای هدایت ونظارت بر اجرای موافقت نامه ها رفع گردید و سازمان جهانی تجارت مسئول اجرای کلیه موافقت نامه های حاصل از مذاکرات دور اروگوئه گردیده است و درحال حاضر این سازمان حدود 500 کارمند از ملیت های مختلف دارد. ب : سازمان جهانی تجارت با احتساب متقاضیان عضویت درآن ، در حال حاضر بیش از 150 کشور جهان را تحت پوشش قرار میدهد که این رقم در مقایسه با اعضای سازمان ملل متحد ، رقم چشمگیری را تشکیل میدهد به طوری که میتواند مدعی جهانی شدن گردد. ج : موافقت نامه گات تنها به موضوعات معدودی پرداخت ولی موافقت نامه های تحت پوشش سازمان جهانی تجارت ، طیف وسیعی از موضوعات مرتبط با تجارت بین المللی را تشکیل میدهند که برخی این کسترش محوطه فعالیت سازمان جهانی تجارت را غیر اصولی و عاملی برای تضعیف سایر نهادهای بین المللی که رسماً ماموریت اجرای این وظایف را دارند از قبیل انکتاد ، یونید و ویرا ن دی پی دانسته اند . مهمترین این موضوعات بدیع عبارت اند از: موافقت نامه در مورد تجارت خدمات ، تجارت حقوق دارای فکری ،قواعد رویه های حاکم بر حل اختلافات ناشی از تجارت بین المللی ، سرمایه گذاری در تحت موافقت نامه گات ، دربعضی ازموارد اعضای مخیر به پذیرش یا عدم پذیرش بعضی از مصوبات بودند . در چنین شرایطی در بعضی ازموضوعات مانند تدابیر ضد دامپینگ و سبایدیها تعداد امضاء کنندگاه مصوبات تنها تعداد معدودی از کشورها بودند که همین موضوع موجب تضعیف عملکرد گات گردیده بود . درمقایسه ، کلیه اعضای سازمان جهانی تجارت مکلف به پذیرش کلیه موافقت نامه ها و مصوبات تحت پوشش این سازمان به صورت یک مجموعه هستند و هیچگونه حق مشروط سازی یا خارج باقی ماندن از یک یا چند موافقت نامه برای اعضا به سازمان وجود ندارد که همین موضوع نقطه قوت آن محسوب می گردید . ﻫ : سازمان جهانی تجارت ،تحولات جدید جهانی را مورد نظر قرار داده و گات اولیه که به گات 1967 شهرت درد را تکمیل کرده که نسخه جدید گات 1996 نام گرفته است . و : مکانیسم حل و فصل اختلافات در چارچوب سازمان جهانی تجارت به نوبه خود در نظام حقوق بین الملل ، بدیع و دارای ویژگی های منحصر به فردی است .
جایگاه کشورهای درحال توسعه درسازمان جهانی تجارت
همان گونه که در بحث های قبلی گفته شد که سازمان جهانی تجارت شکل تکامل یافته موافقت نامه عمومی تعرفه ها و تجارت ( گات ) است و بر این اساس به طور خودکار کلیه اعضای گات به عضویت سازمان جهانی تجارت درآمده اند و از تأسیس سازمان مذکور نیز گروه دیگری ازکشورها درخواست عضویت در سازمان مذکور را داشته اند که به درخواست بعضی از آنها موافقت شده است . اگر چه ذهنیت عمومی ، گات و خلف آن یعنی سازمان جهانی تجارت را باشگاه کشورهای صنعتی و ثروت مند تلقی میکند و دراین خصوص تبلیغاتی نیز به عمل می آید ولی رویه کشورهای جهان نشان داده است که چنین تفکری حداقل توسط اکثر دولت های توسعه یافته دنبال نمی گردد . برای نمونه ، درفهرست کشورهای متعاهد گات 1967 و عضو سازمان جهانی تجارت . اساس کشورهای زیادی در گروه توسعه نیافته ها وحتی دارای نظام سوسیالیستی مشاهده میشود . برای مثال کشور کوبا اول ژانویه 1948 به گات 1967 ملحق گردید و از زمان تأسیس سازمان جهانی تجارت یعنی 1995 عضو سازمان مذکور است . برخی دیگر از کشورهای که هم درگات 1967 و هم در سازمان جهانی تجارت حضور داشته و جزو گروه کشورهای توسعه نیافته اند ، عبارت اند از: بنگلادیش ، بنین ، کامرون ، شیلی ، کنگو ، قبرس ، السالوادور ، کامبیا ، غنا ، ارجانتین ، برازیل ، کلمبیا ، مصر ، ترکیه ، اروگوئه ، بحرین ، تانزانیا . برخی دیگر از کشورهای درحال توسعه بعد از تأسیس سازمان مذکور به عضویت آن در آمده اند که عبارت اند از : امارات متحده عربی ، قرقیزستان ،آنگولا ، اردن و گرجستان . به طوری که در حال حاضر بیش از 115 کشور از کل 136 کشور عضو سازمان جهانی تجارت و کشورهای توسعه نیافته تشکیل میدهند و حدود 30 کشور دیگر توسعه نیافته نیز رسماً تقاضای عضویت در سازمان مذکور را مطرح کرده اند . این حضور چشمگیر ، تأ ثیر به سزای در تعمیمات سازمان جهانی تجارت به لحاظ رویکرد ویژه درقبال کشورهای توسعه نیافته داشته است . این رویکرد را میتوان در نحوه تنظیم بعضی از موافقت نامه های سازمان مذکور مشاهده کرد که در آن ها بدلیل وضعیت خا ص این گروه ازکشورها ، مقررات ویژه و ترجیحی وضع شده است که این موضوع درتاریخ سازمان های بین المللی کم سابقه است . همچنین در تصمیم گیری های سازمان جهانی تجارت ، گروه کشورهای درحال توسعه نقش بسیار فعالی ایفا میکنند ، برای نمونه ، تنظیم دستور کار اجلاس وزرای سازمان مذکور که در دسامبر سال 1999 در سیائل امریکا برگزار گردید حاصل ماه ها تلاش کشورهای عضو سازمان بود که دربین آنها گروه کشورهای در حال توسعه نقش فعالی به عهده داشتند . ویابرای مثال ، کره جنوبی درجلسه 20 مه 1999 سازمان ،پیشنهادی در مورد آزاد سازی کشاورزی ارایه داد . گروه دیگری از کشورهای درحال توسعه به رهبری هند ، پاکستان و مصر ،با مخالفت با برخی از پیشنهادات کشور آمریکا ، آن را تخطی از دستور جلسه از قبل تهیه شده دانستند . هنک کنگ با هدف کاهش تعرفه های صنعتی درسطحی بالاتر از کاهش آن در دوراروگوئه درعرض سه سال پس از پایان مذاکرات ، حمایت شدید خود را برای تعرفه های صنعتی در دور آینده مذاکرات اعلام داشت. مجارستان پیشنهاد بازنگری در ماده 17 گات و مقررات مربوط به آن را برای اطمینان از عدم تبعیض و وجود یک تعادل بین حقوق و تعهدات شرکت های تجاری دولتی که شامل حذف حقوق انحصاری رسمی و غیررسمی واردات یا صادرات می باشد را کرد . کوبا ، جمهوری دومنیکن ،السااوادور ، هند وراس و نیکاراگوئه پیشنهاد کردند که وزراء دراجلاس سیائل نسبت به اصلاح بند الف ماده 3/1 موافقت نامه بسایدی ها و عوارض جبرانی برای تصحیح عدم تعادل موجود و مجاز کردن کشور های درحال توسعه برای استفاده از بسایدهای که با هدف های توسعه کشور مرتبط با تجارت را تشکیل میدهد . ثانیاً تعداد اعضای سازمان مذکور ، رقم چشمگیری را تشکیل میدهد به طوری که تقریباً کل تجارت بین المللی بین اعضای این سازمان درچارچوب قواعد حاکم بر سازمان صورت میگیرد .
ساختار نظام حقوقی سازمان جهانی تجارت
نظام حقوقی سازمان جهانی تجارت ازمجموعه ای از مصوبات ، موافقت نامه هاو سایر اسناد حقوقی الزام آور تشکیل شده است . به منظور برقراری ارتباط بین مجموعه اسناد مذکور و سازمان جهانی تجارت سند بنام سند نهائی دربر گیرنده نتایج مذاکرات تجاری چند جانبه دور اروگوئه درتاریخ 15 اوریل 1994 درمراکش به امضای کلیه کشورهای مؤسس سازمان جهانی تجارت رسید. در بند اول از سند مذکور مقرر میدارد : - [ با تشکیل جلسه ای به منظور ختم مذاکرات تجاری چند جانبه دور اروگوئه ، نمایندگان دولتها و جوامع ازوپایی و اعضای کمیته مذاکرات تجاری توافق میکنند که موافقت نامه سازمان جهانی تجارت ( WTO ) نامیده خواد شد . اعلامیه ها و تعمیمات وزیران و تفاهم نامه تعهدات نسبت به خدمات مالی ، به شرح پیوست که در برگیرنده نتایج مذاکرات است ، تشکیل دهنده جزء لاینفک این سند نهائی خواهد بود.[ برای نمونه این گروه ازکشورهاازعدم شفاف بودن فرایند کارسازمان جهانی تجارت وکنارگذاشته شدن ان هاازمذاکرات((اطاق سبز)){اصطلاحی که به دلیل رنگ اطاق کنفرانس خصوصی دبیرکل سابق رواج یافته}بود. صرف نظرازرویدادمذکورروندکلی مشارکت کشورهای درحال توسعه در تصمیم گیری سازمان جهانی تجارت روندی مثبت و با شتاب است به طوری که نقش کشور های در حال توسعه در تداوم فعالیت سازمان تجارت آن چنان چشم گیر گردیده است که حتی تصدی مدیرت سازمان مذکور نیز مورد توجه این گروه از کشورها قرار گرفته است. بر اساس این خواسته سازمان جهانی تجارت در اجلاس 22 ژوئیه 1999 برای تعیین مدیر کل جدید سازمان به اقدام جالبی دست زد . به این ترتیب که مقرر گردید برای یک دوره سه ساله که از سپتامبر 1999 آغاز گردید آقای هایک مور از نیوزلند به عنوان مدیر کل سازمان محسوب گردد و پس از خاتمه دوره مسئولیت وی یعنی سپتامبر 2002 آقای داکتر سو پاچای پانیتچ پاکدای که قبلا وزیر تجارت تایلند بوده مدیر کلی این سازمان مهم جهانی به عهده خواهد گرفت. آقای پانیچ پاکدای در سیمیناری زمن اشاره به نقش بیش از قبل کشورهای در حال توسعه اظهار داشت : ( انتخاب من به عنوان مدیر کل آتی سازمان جهانی تجارت مبین لزوم توجه بیشتر به کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است . به طوری سنتی گات به عنوان باشگاه ثروتمندان تلقی میشد ولی در حال حاضر نگرش در مورد این سازمان تفاوتی اساسی یافته است نامزدی من و سفیر مراکش در مورد نمونه ای از رویکرد متفاوت د رقبال کشور های در حال توسعه است . نمونه ای دیگری از مشارکت فعال تر کشورهای در حال توسعه در برنامه های سازمان جهانی تجارت تعداد پیشنهاد ات ارائه شده آنها به سازمان است . برای برگذاری اجلاس سیاتل حدود 157 مورد پیشنهاد به دبیر خانه سازمان واصل شد که نصف پیشنهاد توسط کشورهای در حال توسعه ارئه شده بود که این موضوع میزان اشتیاق آنها به مشارکت بیشتر در برنامه های سازمان را نشان میدهد) کشور قدرت مند چین ( از دو جنبه سیاسی و اقتصادی ) یکی از متقاضیان جدی عضویت در سازمان جهانی تجارت محسوب میگردد و به زعم مخالفت شدید دولت های غربی به تدریج عضویت آن در این سازمان در حال تحقق است پیش بینی میگردد که با عضویت چین مواضع کشورهای در حال توسعه در این سازمان از موقعیت بسیار بهتری برخوردار گردد . صرف نظر از فعالیت این گروه کشورهای در حال توسعه در داخل سازمان جهانی تجارت این گروه از کشورها با عنایت به جایگاه مهم سازمان مذکور در اقتصاد بین الملل خارج از این سازمان نیز فعالیت های جدی برای تضمین منافع کشورهای در حال توسعه در سازمان مذکور را دنبال میکنند . برای نمونه در اجلاس گروه 77 که با حضور حدود 70 رئیس جمهور و نخست وزیر و 63 نماینده عادی رتبه کشورهای در حال توسعه طی روزهای 12-14 آوریل سال 2000میلادی در هاوانا بر گذار گردید بیانیه ای پایانی اجلاس که از 62 بند تشکیل شده است به موضوع حقوق کشورهای در حال توسعه در چارچوب سازمان جها نی تجارت نیز توجه شده است . در بند 18 بیانیه هاوانا آمده است : ( ما با نگرانی اعلام می داریم که آزاد سازی تجارت بین الملل برای همه کشورهای در حال توسعه منافعی را تامین نکرده است .لذا به استقرار اطمینان در نظام چند جانبه تجاری از طریق مشارکت کامل کشورهای در حال توسعه اجرای کامل و با حسن نیت موافقت نامه ها ی دور اروگوئه در روح واقعی آنها و توجه موثر به اجرای علایق کشورهای در حال توسعه نیاز میباشد . مابر اصل عضویت جهانی در سازمان جهانی تجارت تاکید داشته و خواستار شتاب بخشیدن به فرایند عضویت بدون پیش شرط های سیاسی هستیم ما به همه اعضای( wto) تاکید میکنیم تا از اعمال تقاضای فوق العاده بر کشورهای در حال توسعه که خواستار عضویت در ( wto) هستند خود داری کنند ما معتقد یم که نیاز به مشورت بین کشورهای در حال توسعه برای ارتقاع مشارکت موثر در سازمان جهانی تجارت وجود دارد . ) هم چنین در بخشی از بند 20 بیانیه هاوانا آمده است : ( موافقت نامه هایی wto باید با در نظر گرفتن نیاز به تمدید دوره اجرای موافقت نامه های خواص که موجب مشکلات برای کشورهای در حال توسعه میگردند اجرا شوند. بررسی موافقت نامه جنبه های مرتبط با تجارت ، حقوق ، درای فکری ( trips) آن گونه ای که مواردی 27و17 مقرر گردیده است باید به گونه باشد که آن را جوابگوی نیاز های جنوب گرداند و در دسترسی کشورهای درحال توسعه به دانش و تکنولوژی از طریق شرایط ترجیحی را تضمین کند).1
نظریه کارل مارکس پیرامون تجارت جهانی:
ازسال 1990به بعدبطورواقعی پیشرفت روند دوگانه هستیم . شیوه تولیدسرمایه داری مدرن درسرتاسرجهان خودرا جاانداخته است،همه چیزقربانی ارزش سرمایه وافزایش سودمیشود.نام ازورق پیچیده این روندجهانی سازی است.همزمان باغلبه شیوه تولیدسرمایه داری، سرمایه بازگشت میکند، سرمایه داری که درمکاتب اقتصادی غربی ازآن به مرحله ای عقب مانده که سرمایه داری پیشرفته ازآن سبقت گرفته است نام برده اند، سرمایه داری که خشونت باراست ، خواهان رقابت است ، بحران زاست ،فلاکت وجنگ ونابودی را تولید میکند، بلاخره سرمایه داری که در سراسرجهان فقر،بیکاری جمعی نابرابری خشن اجتماعی را بوجود می آورد. کارل مارکس فرید ریش انگلیسی، درمانوفیست حزب کمونیست این نوع بسیار خاص جهانی سازی را توضیح داده اند.از1848به بعد همان طوریکه دیدیم :طبقه بورژوازی برای تولیدات خود فعل خنثی را آغاز نمود ودرتمامی این کرهء خاکی به شکارپرداخت وهمه جا دخالت خودرا عیان نمودبورژوازی توسط استثماربازار جهانی ، جهان وطنی در ارزش تولید ومصرف تمامی کشورهابوجود آورد.صنایع ملی بسیارقدیمی ملت های منهدم شدندودرادامه هنوزهم درحال نابود شدن میباشند.به این صورت که صنایع ملی ملتهاازطریق فشار صنعت جدید، که کم کم حرکتش مشکل مهم زندگی ملتهای متمدن می شود ، ازطریق صنایع که دیگرنه ازطریق مورد اولیه بومی بلکه مورد اولیه که توسط سرمایه داران درمناطق محصور تولیدی آورده میشود وروی آن کارمیشود منهدم میگردند .این شکل تولید کالا درخود کشورها انجام پذیرفته بلکه درسطوح جهانی درمحدوده های تجاری آزاد امجام نپذیرفته بلکه درسطوح جهانی درمخدوده های تجاری آزادانجام می پذیرد بجای شیوه قدیمی ، غرورملی وانزوای ملی ، رفت وآمدهمه جانبه چه دربخش تولیدات مادی وچه دربخش تولیدات فکری بین ملت هاپدید می آید .کالای فکری هرکدام ازملت ها سرمایه ای همگانی میگردد، بورژواری ازطریق بهبودوتکمیل ابزارتولید وشیوه ارتباط گیری پیشرفته ،بربرترین ملت ها رابه زیر چتر تمدن می کشاند.قیمت ارزان کالاهای سرمایه داری توبخانه سنگینی است که تمام دیوارهای چین را ازپایه خراب می نماید وملت هارا مجبور می سازد که خودرا بااین شیوه تولیدبورژوازی همدل نمایند وبرای اینکه تمدن از بین نروند بورژوازی رابپذیرندوخودرا متمدن سازند .بازبان ساده تربگویم شیوه بورژوازی را برگزینند.به یک کلام ،بورژوازی خودجهانی طبق تصوراتش را خلق میکند.
بدون شک شیوه تولیدسرمایه داری از سال1990به بعدنه تنهابه صورت پیوسته ومتوالی گسترش یافته است بلکه خودراهمچنین متراکم نموده است:درحالیکه درفاصله های 1987تا2005 رشد صادرات وواردات تجارت جهانی درحدود متوسط سالانه6/6 درصد بوده است ،درهمین فاصله زمانی رشد متوسط سلانه ، تولیدات ناخالص داخلی کشورها در سراسر جهان سه بر چهار درصد بوده است ، یعنی اینکه درهم آمیختگی اقتصادی جهانی به شدت رشد نموده است .همچنین کشورهای مستقل،کشور های متحد با منا فع متفاوت قوانین دولت ها ومرزها به اجباربه زیر سلط اقتصاداتحادیه اروپا پیمان لفتا (ایالات متحده امریکا ،کانادا ، مکزیکو)کشیده می شوند همچنین برای تقویت این روند اقتصاد جهانی ،نهادهای چون صندوق بین المللی پول ،بانک جهانی وسازمان تجارت جهانی بوجودآمدند.سازمان های که در سراسر جهان آزادی جابجای واقتصادبازار را فراهم می سازند. افزون براین با وضع پیمان ترپس محصول فکری تک تک کشورها (اختراعات)به عنوان ثروت جمعی جهان شناخته شدارزانی اجناس به عنوان توپ خانه سنگینی تمام دیوارهای چین رابه مخروبه تبدیل نمود .در واقع با قرارگرفتن اقتصادچین در جدول سرمایه داری جهانی این پیشگویی مارکس جامه عمل به خود گرفت. بله این روند درواقع به آن واژه که ازآن بنام جهانی شدن یادمیکنند نیانجامید:جهانی شدن به مفهوم توسعه برابر در سرتاسر جهان . بلکه بیشترتحت این روند نا برابر منطقه یی رشد نمود وتمرکز ثروتهای اجتماعی دردست های عده قلیلی ازمراکز سرمایه داری وامپریالیستی قرارگرفت ونتیجتأ تثبیت شد .سپس درسال 2003در صدددرآمد ناخالص داخلی کشورهای غربی امپریالیستی شمال امریکا واروپا نزول نمود وتقریبأ76%تولیدات ناخالص دخلی قادرخواهدبود اجناس تولیدی فزون تری صادرکند .چنانچه کشورهای توسعه یافته در دسترسی به بازارهای ثروتمند مزیت یابند سایرکشورهای درحال توسعه مانند پاکستان ضرر خوا هند کرد وهمچنین تولید کنندگان کار آمد تر مانند برازیل بتوانند اجناس خودرا ارزانتربفروشند دهاقین کشورهای گرفتاردیوان سالاری وموانع توسعه زیان خواهنددید.کارگران صنایع تحت حمایت دولت در کشورهای هند نیز ازافزایش واردات آسب خواهند دید .همچنین اگر تغییراتی در بازارکار بخش خدمات صورت پذیرد ،کارگران غیرماهرکشورهای ثروتمند شانس نسبتأ اندکی برای یافتن کار خواهند داشت ، ناتوانی درتکمیل این دورازمذاکرات می تواند عواقب وخیم برای سازمان تجارت جهانی ونظامی چند جانیه تجارت داشته باشد.کشورها شاید بطور فزاینده برای توفق نامه های دوجانبه بایکدیگرمذاکره کنند وکشورهای کوچک رادرتنگنا قراردهند، امابرخی ازسازمانهای غیردولتی میگوینددست نیافتن به توافق ، بهترازتوافقی ناخوشایند برای فقراست شاید بهترباشد طرحی نو ومنصفانه برای نظام تجارت جهان ریخته شود. 3
ادامه مطلب ... چهار شنبه 9 دی 1394برچسب:عسل , عطر وطمع عسل, :: 11:14 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
مقدمه
زنبورد ار ی یکی ازبخش ها ی با ارزش مهم زراعت درکشورما است که د ربلند برد ن وضع اقتصا دی پامیل هاوصحت مردم ماوزیا ت شدن حا سلات نبا تی تا ثیرونقش اساسی دارد.هم جنان برای دریا فت شغل وکار اهمیت دارد.ودرزمان های قدیم زنبور عسل تنها به منظور استحصال عسل تربیه میشد مگرامروز زنبورداری شکل دیگررا به خود گرفته که موضوع تولید فراموش شده پرورش دهنده گان زنبورعسل به توجه خودرا به سوی دیگرمحصولات رنبورداری جلب نموده که نسبت به تولید عسل زیاترداردبه منظور این که مامحصولات زنبورعسل به پروسس ان رابه صورت درست بفهمم باید نکات ذیل رابدانم عسل چیست یعنی ازکدام مواد به دست میا ید کدام زنبورعسل رامیسازند کدام مواد بلای عطروطعم عسل تاثیردارند رنگ عسل توسط چی معلوم میشود کیفت عسل موجودیت آ ب درعسل به معنی انیکه هراندازه ا ب آ ن کم باشد کیفیت ان خوب میبا شد اجزای عسل زنبور عسل چند نوع محصولات راتولید میکند که محصولات ان عیبارت ا زمحصول خارج کندو میباشد عسل هم غذا ا ست وهم دوا عسل بسیار لذ یذ است ولذت ان ازسبب موجودیت ویتامین ها است وعسل برای مریضی توبر کلوز مفید است وفعالیت تیزابی معده رامنظم میسا زد عسل چطورجمع اوری میشود.
عسل چیست؟ زنبورهای عسل راعمدتا ازشیره گلهاآماده نموده لیکن د یگرشیره های نباتی و شهدنباتات honeydew)) را نیزبه مقدار کمتراستفاده مینمایندبعد ازملاقات یک گل زنبورهای عسل ازوقه رسان همرای بامایع جمع شده درکیسه عسل که قسمت ازتعیرات یافته معده است پس به طرف کندو پروازمیکند وقتیکه پس به کندورسیدند مایعات رادوباره به دهن اورده وبه یک یاچندین زنبورداخیل رسانده زنبورها انرابلعه نموده ودوباره بیرون کرده به زنبورهای دیگرازلانه رسانده تابه این ترتیب بطورمسلسل اززنبوربه زنبورانتقال کرده وبلاخیره دریک خانه عسل ذخیره میشود وقتیکه زنبورمایع رامی مکد مایع پروبوسس یازبان د اخیل کیسه عسل شده یک مقدارکم پروتین به ان علاوه شده واب ان تبخیر میشود پروتین که زریعه زنبورعلاوه شود انزایم هااند که شکرهای را که درشیره یانکتاروجوددارد به شکرهای مختلف تبدیل کرده پس عسل همیشه دارای تعدادزیاد شکرهامیباشد نظربه منبع شیره فرق مینماید بعدازان که مایع به کیسه عسل ریخته شده زنبورهابه پروسس ان ادامه میدهند اب اضافی د راین عملیه ازان تبخیر می نماید درجه حرارت نزدیک به حجره ایکه دران عسل ذخیره میشود عمومآ حدود 35 درجه سانتی گرید میباشد این درجه حرارت وتهویه توسط زنبورهای پکه کننده تعادل یافته وسبب تبخیربیشتر اب شده تاکه مقداراب از20 فیصد کمترشود بعدآزنبورهای بالای ان سرپوش موم گذاشته انرامسدود مینمایند این عسل عسل پخته محسوب شده وتخمرنمی کند زنبورهای برای خود غذای غلیظ شده باانرجی اماده کرد ه جای کم انراذخیره میکند تادرجریان ذخیره ازعمل تخمرمحفوظ بماند.
عسل ازچه چیزساخته شده : عسل عبارت ازمخلوط شکرها بوده که ذیاد تر آن گلوکوز وفرکتوز میباشد . برعلاوه آب (عموماٌ17ـ20 فیصد) عسل دارای مقدارکمی مواد دیگربشمول مواد معدنی ویتامین ها ،پروتین وامینواسید ها نیزمیباشد . بسیارکم لیکن جزمهم بسیاری از انواع عسل راگردیده تشکیل میدهد گرده درکندوانتقال یافته ودرداخل کندوکاملاٌ جدا ازشیره ذخیره میشود لیکن بهرصورت چند دانه گرده را ه خودرا درداخل شیره بازکرده عافیت درعسل مخلوط میشوند گرده را میتواند در عسل زریعه مایکروسکوپ تشخیص نموده واین تشخیص یک رهنما برای شناخت نوع نباتی که زنبورها فعالیت مینمایند میباشد . ادامه مطلب ... سه شنبه 8 دی 1394برچسب:تاثیرات صنایع دستی,اشــکــال تـجـارت افـغـانـستـان ,طرز زراعت واقلام مهم صادراتی آن, :: 8:36 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد شعیب "تصمیم شریفی"
فصل اول عمومیات
افغانستان یکی ازجمله ممالک روبه انکشاف بوده که درکشاورزی بی سابقه میباشد.پیداوارزراعتی این مملکت بشمول محصول صنایع دستی کشورماافغانستان درتجارت رول مهمی دارد. خودتجارت به اشکال مختلف دیده شده که تولیدات زراعتی وصنایع دستی کشور ماافغانستان بااین اشکا ل شامل شده وبه خارج صادرمیگردد. افغانستان یک مملکت زراعتی است وتقریبا %85 مردم بشغل زراعت ومالداری مصروف اند.مردم افغانستان غیراززراعت ومالداری به پیشه های دیگرچون صنایع دستی زرگری .نجاری.کاشی سازی چرمگری وغیره شغل وطنی اشتغال داشته ویک تعدادازاین مردم بحیث تاجران وطنی پیشه تجارت راشیوه خودساخته اند که ایشان پیداوارزراعتی ومحصو ل صنایع دستی رابه قسم خام وپخته خریداری کرده وبعدازتجمع به محلات معین این اموال به شکل بارتروآزاد طور قانونی بخارج صادر مینماید این عمل را درافغانستان بیشترتاجران وطنی انجام میدهند ،تاجران افغانستان هم صادرکننده هم تولید کننده هستند که این هاراواحدات اقتصادی میگویند. الف - تاثیرات مال التجاره صادراتی بالای پروژه های انکشافی افغانستان 1- تاثیرات صنایع دستی :- محصول این صنایع به حیث یک قلم عمده صادراتی درتجارت خارجی رول عمده رابازی می نماید و صادرات آن به صورت عنعنوی است. موسسه قالین بافی درولایات شمال کشوراین سرمایه گذاری که ازطرف سرمایه داران صورت گرفته واضیح میسازدکه صنایع قالین بافی پر اهمیت است واثرمطلوب بالای پروژه های مانندخود داردچنانچه درسال1382موسسات خدماتی تاسیس گردیده که این موسسات موسسه قرضوی درقسمت تهیه وامدادتخنیکی نبوده وبرای انکشاف پروژه های جدید صنعتی کمک می نماید. -تاثیرات انکشاف صنایع خصوصی بالای پروژه ها:- این صنایع که پس ازاندازهای خصوصی به نفع اقتصادملی است تمویل میگرددقانون سرمایه گذاری سابقه دارای بعضی خلاء بودمنفعت متوقعه طوردرست تنظیم نمیشداین قانون بعدازتجدیدنظربه ساحه عمل گماشته شددرقانون نوسرمایه گذاری سهم سرمایه گذاری داخلی وخارجی طوری خواهدبودکه زمینه سرمایه گذاری دررشته فراهم نمایدووقتی قانون سرمایه گذاری مجددا"اصلاح شدازیک طرف صنایع انکشاف از وزارت تجارت منفک شده وبه وزارت معادن وصنایع ادغام گردید. ب :اشــکــال تـجـارت افـغـانـستـان:- 1- تجارت افغانستان به شکل بارتر:-
تجارت افغانستان با شوروی سابق ،پولند،چین،بلغاریا،یوگوسلویا،آلمان شرقی وفلندبصورت بارترمی باشدیابه عباره دیگراین تجارت بصورت تبادله اموال بین مملکتین باتادیات ازطریق به اساس قراردادهای که بامملکت مذکورعقد میگرددصورت میپذیرد دراین قراردادها که باحکومت های مربوط به امضامیرسدنوع مال ومقدار آن برای یک سال تجارتی تثبیت میگردد.افغانستان دراین ممالک حصه زیاد پنبه،پشم،حبوبات روغنی،پوستین های بزی وگوسفندی وهمچنان یک مقدارقابل ملاحظه میوه جات خشک را ازقبیل چهارمغز،بادام وکشمش صادرمی نماید. 2-تجارت افغانستان به شکل آزاد:- تجارت افغانستان باحوزه آزاد به اساس اسعاری قوی قابل استفاده صورت میگیرددکه حجم تجارت وساحه آن توسط میکانیزم مارکیت بازارتعین میگردد،صادرات افغانستان باچنین حوزه که شامل امریکا،ممالک اروپائی،غربی وجاپان میباشدعبارت اند ازقره قل،قالین وگلیم،پخته،پشم پوست،و روده میوه جات خشک ومغزباب وغیره می باشد. 3-تجارت افغانستان با نیم قاره هند وپاکستان:-- تجارت افغانستان باهندبه اساس یک قراردادسالانه صورت میگیرد.نظربه این قرارداد امتعه صادراتی افغانستان به هنددرداخل یک مبلغ که بین طرفین موافقه شده صادرمیگردد.ودرمقابل ما محصول فروش آن اموال هندی به افغانستان تورید میگردد.صادرات افغانستان را به هند زیادترمیوه جات تازه وخشک هنگ ،زیره ونباتات طبی تشکیل میدهد . ج- اموا ل تجارتی :- بصورت عموم اموالیکه به خارج صادر میگردد عبارت اند از نارنج ، سنتره ، کی ، مالته ، سیب تازه ، انگور، کشمش تازه ، بادام کاغذی ، مغز بادام ، جلغوزه ، شفتالو ، بهی ، پسته ، پسته خندان ، چار مغز، ناک ، قیسی ، گردآلو، انار،اناربی دانه ، تربوز، خربوزه،میوجات خشک مانند ، توت انجیر کشمش ،آبجور،کشمش سبز، سیب خشک ، آلوی خشک ، سمارق تازه ، پیاز،سبزیجات تازه تخم گشنیز، تنباکو ، پوست پیکل شده حیوانات ، پوست گوساله ، پوست بز، پوست گوسفند ، پوست روبا، پوست سگ آبی ، پوست گرگ؛ پوست پلنگ ، پوست پشک، وغیره پوستهای پت دار نام اموالیکه در فوق ذکر شده از افغانستان به خارج بصورت عنعنوی صادر میگردد. د:- احصایه انواع مختلف صادرات کشور طور مجموعی :- -احصایه صادرات :- احصایه صادرات کشور که درین مجموع بنشر رسیده منعکس کننده کلیه اموال و امتعه صادراتی است که از طریق گمرکات بصورت رسمی به خارج صادر میگردد . - منبع معلومات :- منبع معلومات مربوط به کلیه اموال صادراتی از دولت اسلامی افغانستان بخارج از کشور عبارت اند از:- اسناد و فورمه های احصایوی صادرا ت است که در گمرکات کشور توسط مامورین موئظف مرکز احصایه صادرات عضمی در هنگام صدور اموال خانه پری و تکمیل میگردد از مدیریت های حوزه مرکز احصایه در ولایات که گمرکات در ان واقع میباشد.
ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وبلاگ محمد شعیب"تصمیم"M.Shouib Tasmim Weblog و آدرس tasmimweb.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. |
|||||||||||||||||||||
![]() |